A+ A A-

خوش‌روزه و خوش‌نماز باشی ای دوست

نویسنده:  چاپ پست الکترونیکی

چون چشمهٔ دل‌نواز باشی ای دوست
سرشار ز نور ناز باشی ای دوست
عید است و نیایشی که دارم این است
خوش‌روزه و خوش‌نماز باشی ای دوست

به نام نابش

عید فطر عید رویش است و پرستش؛ عید شادابی است و چالاکی. هر سال در روز پایانی ماه فرخندهٔ رمضان با دیدن هلال ماه شوال، نوید عید درمی‌رسد و روزه باوران به بزمی دیگر فراخوانده می‌شوند. بی‌گمان نوع نگرش به فرهنگ روزه، نگرش به عید فطر را آشکار می‌سازد؛ به گونه‌ای که این دو مفهوم سخت به هم پیوسته‌اند.
روزه و امساک و خویشتن‌داری در برابر خواسته‌هایی هرچند مثبت به استواری و تازگی ایمان در آدمی می‌انجامد. تنها نگاهی به آیین‌های مختلف و بیرون از دایرهٔ اسلام به ما کمک می‌کند تا بدانیم نخوردن و نیاشامیدن و پرهیز از برخی امور چگونه می‌تواند در انسان‌سازی و خودباوری یاور ما باشد و به ما منش تازه‌ای بخشد. در این میان اگر کارکردهای منفی منادیان ریاکار و ظاهر فریب دین، ما را آزار می‌دهد و شرنگ بدبینی را در کام می‌نشاند، امّا نشانه‌هایی آشکار از پیام‌آوران مهر و محبّت و پیشوایان دین و ادیبان و عارفان ما را به چشم‌اندازی روشن از این عبادت آسمانی برمی‌کشد که هیچ برهان و بیّنهٔ دیگری را لازم نمی‌شمارد.
جدا از آموزه‌های ژرف قرآن و سفارش پیشوایان که «علیکم الصیام» و «صومو تصحوا» نمونه‌ای از آن است، برای همراهی با این باور ناب به گلستان سعدی می‌رویم تا به ما بگوید:

اندرون از طعام خالی دار         تا در آن نور معرفت بینی

و مولوی خداوندگار اهل معرفت گواه دل می‌شود که:

این دهان بستی  دهانی باز  شد          تاخورندهٔ لقمه‌های راز شد
چند خوردی چرب و شیرین از طعام          امتحان کن چند روزی با صیام

بر پایهٔ این گونه بینش‌ها و صدها نوع نگرش درون دینی و قرآنی و روایی از یک سو و نگرش‌های بیرون‌دینی و عقلی و اجتماعی درمی‌یابیم که باور به روزه، باور به همهٔ خوبی‌هاست و این ماه یک کاتالیزور شتاب‌دهنده در جذب رحمت و محبّت و معرفت الهی است.
از رهگذر همین روزه‌باوری ورود به عنایت عید و بوستان فطر معنایی سترگ و دلنشین می‌یابد. در ترکیب معنادار عید و فطر، جشن و رویش جلوه‌گر است. دیندار راستین یک ماه در بارگاه انس و شرم و پرهیز به مجاهدت با نفس پرداخته تا چشم را به روشنای معنویت دیده‌ور کند و دل را به ساحت و ساحل آرامش برساند و دست بر نرمای مهر بکشد و پای در بهارستان ادب بگذارد، اینک آن رخصت از راه رسیده و این فرصت در اختیار اوست. او که جز به قند وصال روزه را نگشوده است:

تا بنگشایی به قندت روزه‌ام         تا قیامت روزه دارم روز و شب
چون ز خوان فضل روزه بشکنم         عید باشد روزگارم روز و شب

و راستی چه حماسه‌ای ناب و معنوی و طراوت بخشی در این گونه مکاشفت و مشاهدت مشاهده می‌شود.
تبسمی مانا و درونی جان می‌گیرد و جوانه‌های یک ماهه به بار می‌نشیند و گل‌های امید و مهر یکی‌یکی می‌شکوفد و خوشا دمی که در وصال با کردگار و اخلاق‌باوری و مهرورزی نغمهٔ دل ما این شود که:

بعد از این نور به آفاق دهیم از دل خویش          که به خورشید رسیدیم و غبار آخر شد

دیدگاه خود را درباره این نوشته با دیگران در میان بگذارید:

یا اگر در سایت عضو نیستید، می‌توانید به عنوان میهمان دیدگاه خود را بفرستید:

0
دیدگاه شما پس از تایید مدیر سایت نمایش داده خواهد شد.

افرادی که در این گفتگو هستند

  • مهمان - سیدحسام09171270080

    سلام برپسرعموی بزرگوار
    قلمتان مانند قلبتان صاف وبی آلایش است.شماهم درسخنرانی ونویسندگی وهم درسرایش شعر قلم آرایی می کنید .بی صبرانه منتظر درج اشعار زیبایتان در سایت هستیم سپاس

  • مهمان - سید حسام حسینی

    سلام پسر عموی فرهیخته
    قلمتان مانند قلبتان پاک وبی آلایش است .شمادرسخنرانی ونویسندگی وشاعری زبانزد اقوام ودوستان هستید .بی صبرانه منتظر درج اشعار زیبایتان درسایت هستیم .موفقیت شما را از خداوند خوبی ها خواستارم

  • ترسم که به جایی نرسم این رمضان هم
    آنقدر به عمرم رمضان آمده رفته... ( مهدی سیار)
    ممنون آقای حسینی که خوب مینویسید
    پیروز و پایدار باشید