Logo
چاپ کردن این صفحه

انتخاب آقای محمدهادی حسینی به عنوان معلم نمونه شیراز

نویسنده: 
محمد‌هادی حسینی
محمد‌هادی حسینی

خوش بجای خویشتن بود این نشست خسروی      تا نشیند هر کسی اکنون به جای خویشتن

 با خبر شدیم دوست عزیز و همشهری دانش آموخته ارجمندمان جناب آقای  سید محمد هادی حسینی به عنوان معلم نمونه شیراز انتخاب شده اند.
 انجمن دانش آموختگان ارسنجان این پیروزی را به ایشان و همه فرهنگ دوستان شادباش می گوید و از کلیه همشهریان تقاضا می کند تا ضمن ارسال خبر موفقیت دانش آموختگان ارسنجانی به شناخت بیشتر این عزیزان و معرفی آنان به عنوان  الگوهای مناسب جهت جوانان کمک نمایند.

 


 در زیر مقاله ادبی و غزلی زیبا به قلم آقای سید محمد هادی حسینی تقدیم می گردد

                                            

نقطه و چند نکته

     نقطه، واژه ای عربی است و برابر فارسی آن، دیل، تیل، لک و خجک است اما در زبان امروز ما این برابرها، کم کاربرد هستند و واژه ی پرکابرد همان نقطه است.

     نقطه، سه نقطه دارد و جمع آن نقاط هم سه نقطه دارد. نقطه کم یا بیش درالفبای بسیاری از کشورها وجود دارد امّا الفبای فارسی یکی از پر نقطه ترین الفباهای جهان است؛ مثلاٌ به پیچ که برسی باید هشت نقطه بگذاری و اگر با پیچاپیچ رو به رو شدی که دیگر باید شانزده نقطه بگذاری و این یعنی توجه به نقطه و ارزش آن!

     نقطه شاید بسیارریزباشد امّا همواره پر تأثیراست و چه دل نشین است که توجه به چیزهای درشت ما را از ریزها باز ندارد.

همین نقطه ی کوچولو اگرجا به جا شود معنی را کلی تغییرمی دهد؛ ازاین رو سروده اند

یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست

از نقطـه ای بتـرس که شیطانی ات کنند

 یا

هر کـجا محرم شدی چشم از خیانـت باز دار

ای بسا محرم که با یک نقطه مجرم می شود

     همین ویژگی های پر ارج نقطه است که در چیستان هم کاربرد هنری پیدا می کند و با آن می شود پرسشهای نیکویی فراهم آورد. برای نمونه می توان گفت: آن چیست که در روز یکی است، در شب سه تاست و در ماه و سال پیدا نمی شود؟

      برای سنجش نقش نقطه کافیست به «یار» نگاه کنیم که دو نقطه ی قشنگ دارد. اگر از این دو کوچولوی زیبا، یکی را کنار بگذاریم، «یار»،« بار» می شود! اکنون ببین یار کجا و بار کجا؟

      از این گذشته اگر نقطه ی «بار» از پایین به بالا برود، دیگر «نار» می شود و نار یعنی آتش؛ واگر کنار نقطه ی نار یک نقطه ی دیگر بنهیم،« نار»،« تار» می شود و تار به یک معنی، یعنی تیره و یک معنای دیگر ساز می شود و آهنگ و آواز. اگر باز نقطه ای به تار بیفزاییم،«ثار» نمایان می شود که «خون» است و سه نقطه ی ثار اگر به پایین سقوط کند،« پار» می شود یعنی« گذشته» مثل پارسال.

      با همین شیوه می توان واژه ها را پی در پی دگرگون کرد و ارزش واژه ها را نیز دگرگون کرد. آری نقطه زیباست و درست نگاشتن آن نیززیباست. از حروف چینی و تایپ رایانه ای و پیامک ها که بگذریم - چون آن جا چاره ای جز درست گذاشتن نقطه نیست - استاد و دانشجو، نویسنده و شاعر، دبیر و معلم و آموزگار و دانش آموز همه و همه به ارزش نقطه و زیبایی اش بیشتر توجه کنیم و باور کنیم دردست نوشته هایمان، نقطه ها را باید درست، بجا و جدا جدا و شمرده بگذاریم. نقطه های حروف دو نقطه ای را با یک خط تیره، خراب نکنیم و به جای نقطه ی حرف های سه نقطه ای مانند «پ» یا «ش » یک نیم دایره ای ناموزون نکشیم و باز باور کنیم که جدا جدا گذاشتن نقطه ها، دست خط ما را قشنگ تر پدیدار می کند.  

                                       

«نذر چشمان تو»

آیه ی جان شد نــــوای ناز تو                          وحی من چشمان پر اعجاز تو

تشنه ام چون باغ های گرمسـیر                         تا بنوشم جرعــــه ای آوازتو

در نماز عشق رقصم دیدنی است                         گر به گوش آید اذان سـاز تو

هرچه پنهان می کنی پیوند دل                           چشم بهتر می گشــاید راز تو

ای تمـــــام شعـرهای ناب من                            نذر چشمان غـــزل پرداز تو

در سپهر معرفت دستم تهی است                         من کجا و سـایه ی پرواز تو

هر چه گل گفتم ولی هر لحظه باز                    مــــی رسم در نقــطه ی آغاز تو

                             سید محمد هادی حسینی – سرگروه ادبیات فارسی استان فارس

Template Design © Joomla Templates | GavickPro. All rights reserved.