A+ A A-

محرم

نویسنده:  چاپ پست الکترونیکی
ماه محرم
ماه محرم

در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
چهارده قرن از ماجرای خونین سرزمین نینوا می گذرد. اما چه ماجرایی؟ ماجرایی که هر روز بر عظمتش افزوده می شود که در هیچ برهه ای از زمان گرد و غبار فراموشی بر آن نمی نشیند بلکه غبار روب دل آزرده دلان و خستگان و تاریخ نگاران است. «هرچه گوئی آخری دارد به غیر از حرف عشق». تاکنون هزاران نفر از پویندگان راه حق و حقیقت تراوشات ذهنی خود را چه در قالب شعر و نوحه و چه در نوشتن نثرهایی شیوا و دلنشین بر صفحاتی از کاغذ آورده اند و نام خویشتن را در تاریخ جهان تشیع ماندگار ساخته اند.

سرآغاز مقتل نویسان، ابومخنف ازدی غامدی، متوفی به سال ۱۵۷ هجری قمری است که حماسه حسینی و شور و هیجان عاشورای سال ۶۱ را به تصویر می کشاند. غم انگیزی صحرای کربلا هر انسانی را به سوگ می نشاند. آفتاب جهان تاب در آن روز چهره ی تبسم نمای تشنگان سیراب را نورانی تر جلوه می داد. امام حسین (ع) پا به میدان مبارزه ای گذاشت که می دانست یاران پیرش چون حبیب بن مظاهر با خون خویش خضاب می بندند که تا ابد هیچ آبی این خضاب را نمی تواند از چهره و رخ گلگون آنان بزداید. در کتاب لهوف، سید بن طاووس می نویسد: « آنچه که بعد از تحقیق برای ما روشن شد این است که امام حسین (ع) به عاقبت کارش یعنی شهادت و اسارت خانواده اش عالم و آگاه بود و تکلیف آن حضرت همان بود که با کمال اطمینان انجام داد.»
در کتاب مقتل الحسین ابومخنف درباره وداع آخر امام حسین (ع) چنین آمده است: آن گاه حسین (ع) دگر باره اهل بیت خود را وداع گفت و ایشان را به صبر و شکیبایی امر نمود و فرمود: اهل بیتم آماده ی مصیبت و بلا شوید. بدانید که خداوند تعالی شما را حفظ و حمایت می کند و از شرّ دشمنان نجات می دهد، عاقبت امر شما را به خیر می گرداند و دشمنان را به انواع عذاب و کیفرها مبتلا می سازد، شما را در عوض از انواع نعمت ها و کرامت ها برخوردار می گرداند، پس زبان به شکوه  مگشایید و سخنی که از قدر و منزلت شما بکاهد، مگویید. آنگاه عنان مرکب به سوی میدان منعطف ساخت و بر صفوف دشمنان بتاخت و با لب تشنه و بدن خسته دمار از روزگار آن قوم غدّار برآورد.
کسائی مروزی شاعر شیعه مذهب قرن چهارم به پیامبر گرامی و خاندان پاک او سخت ارادت می ورزید. امیر المومنین علی (ع) را شیر خداوند، حیدر کرّار و خط پرگار می داند که پیغمبر مرکز آن است. عبدالجلیل قزوینی در باره تشیع وی بر آن است که در کسائی خلافی نیست که همه دیوان او مدایح و مناقب حضرت مصطفی (ص) و آل اوست. (کتاب النقض، ص ۲۵۲)۱ .
امّا تاکنون هیچ کس نتوانسته است مانند محتشم کاشانی واقعه عظیم عاشورا را به تصویر بکشاند و الحق به خوبی از عهده ی آن برآمده است. بیشتر مردم با اشعار محتشم که زینت بخش پارچه های سیاه رنگ است آشنا می باشند.

باز این چه شورش است که در خلق عالم است           باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
بـاز ایـن چـه رستخیز عظیم است کــز زمین             بی نفخ صور خــاسته تـا عرش اعظم است
ایــن صبح تیــره بــاز دمید از کجـا کـــزو                کار جهان و خلق جهان جمله در هم است
گــــویا طلــوع میکنـد از مغــرب آفتــاب                 کاشوب در تمــامی ذرات عــالــم است
گــر خوانمش قیـامت دنــیا بعیــد نـیست                این رستخیز عام که نــامش محرم است
در بــارگــاه قــدس کـه جای ملال نیست                 سرهای قدسیان همه بر زانوی غـم است
جــن و ملک بــر آدمیان نــوحــه میکنند                 گویــــا عــزای اشــرف اولاد آدم است
خــورشید آسمــان و زمین نــور مشرقین                  پــروردهی کنــار رسـول خــدا حسین

راستی چه راز عجیبی است که ایّام محرّم همه ی اقشار مردم به سوی تکایا رهسپار می شوند. جوانان با شور و هیجان دست بر سینه می کوبند و میان سالان و کهن سالان نرم نرمک در حال اشک ریختنند و سر به زیر افکنده اند و گویا احساس شرمندگی در پیشگاه ابا عبدالله الحسین (ع) دارند که نمی توانند در جهان فرودین اندیشه های ناب حضرتش را آنچنان که باید گسترش بدهند.
 
در ایام محرّم و صفر در تعدادی از خانه های ارسنجان مجلس روضه خوانی برپا بود که می توان به روضه خوانی در قلعه ی مرحوم میرزا ابراهیم موسوی و در منزل مرحومان، حاج ابوالقاسم معظم، حاج میرزا حسین اسکندری، حاج آقاعلی اسکندری، مشهدی نجف ابراهیمی، حاج حسن حسن شاهی، حاج آثاری، ... و مساجد اشاره کرد. در این ایاّم مرحومان اسدالله حسن شاهی و میرزا جعفر ابراهیمی به نشانه ی شروع روضه خوانی بر پشت بام می رفتند و با صدای غرّا که نیمی از ارسنجان آن روز را فرا می گرفت نوحه خوانی می کردند تا مردم اطلاع یابند مجلس عزای دردانه ی زهرا (س) آغاز گشته و مردم از هر سو در مجلس حضور می یافتند اینک مطلع نوحه، آورده می شود:

سرشک از دیده چون باران ببارم؟ چرا نبارم؟ که بی قرارم         علی علی، علی جوانم، در این جهان ندیده کامم

به یاد ما روحانیونی چون سید اسدالله از اهالی کهتویه یزد، شیخ امیر از روستای شاه رستم بوانات، سید علی اکبر حسینی، سید جلال هاشمی، حاج علی آقا محمودی، سید محمد حسین ناظم السادات، سید محمد هادی رضوی، و حاج ملا محمد مهدی آثاری به روضه خوانی، وعظ و خطابه می پرداختند.
گویند یغمای جندقی اولین کسی بود که نوحه سرایی کرد و دیگران نیز از او پیروی کردند. حاج ملا محمد شفیع اشرف الکتاب ارسنجانی در سرودن نوحه دستی داشت که نمونه ای از آن در ذیل خواهد آمد:

شه زاده اکبر آن ماه دلخواه              با گریه گفتا تن ها چه شد شاه
با سوز و زاری با ناله و آه                گر تیغ بارد از مهر و از ماه
گردن نهادیم الحکم لله، الحکم لله
ما از شهادت کی در هراسیم            هم در ثنائیم، هم در سپاسیم
فرزند شاه گردون اساسیم               ما شیخ و زاهد کمتر شناسیم
یا کشته گشتن یا قصّه کوتاه
کوفی و شامی افسانه کردند            بنیاد دین را ویرانه کردند
بیت الحرم را غم خانه کردند            کشتند ما را پروا نکردند
پیران جاهل، شیخان گمراه
تا چرخ برشد فریاد لیلا               زیر و زبر شد بنیاد لیلا
جز گریه ناید امداد لیلا              داغ علی برد از یاد لیلا
ورد شبانه، درس سحرگاه
می گفت از غم کاین هجر مپسند           یک لحظه بنشین، بشنو ز من پند
ای شاه خوبان برگو که تا چند              هجر تو عکسی بر ما نیفکند
آئینه رویا، آه از دلت آه
تا مه برآمد هر سو فغانی                  بس شعله ور شد جام جهانی
در هر زمانی، در هر مکانی               « آثار» دارد زین نوحه خوانی
چشمی و صد نم، جانی و صد آه

پانویس:

۱- گزیده اشعار کسائی مروزی، دکتر جعفر شعار، پیشگفتار، ص ۱۳.

 

دیدگاه خود را درباره این نوشته با دیگران در میان بگذارید:

یا اگر در سایت عضو نیستید، می‌توانید به عنوان میهمان دیدگاه خود را بفرستید:

0
دیدگاه شما پس از تایید مدیر سایت نمایش داده خواهد شد.

افرادی که در این گفتگو هستند

  • مهمان - محمد حسین شیرازی

    درود به فرهیخته ارجمند جناب آقای اسکندری با این قلم شیوا -مهمترین موضوعی در این نوشته سوای واقعه و درسهایی که از نهضت سرور آزادکان حضرت اباعبدلله الحسین ع می آموزیم -بومی سازی و روایت این ماجرا است که حائز اهمیت است و آقای اسکندری در این روایت هم رسالت بومی بودن را حفظ کرده اند . محمد حسین شیرازی

  • سپاس از دوست فرزانه ام.