A+ A A-

گزارش شرکت کنندگان از دومین گردهمایی ارسنجانیهای مقیم تهران- به روز می شود ...

نویسنده:  چاپ پست الکترونیکی

گردهمایی خانوادگی ارسنجانی‌ها در تهران در پنجم دی ماه ۱۳۹۳  در سالن مروارید شهرک امام خمینی(ره) برگزار شد. گزارش‌های شرکت‌کنندگان در این همایش در ادامه می‌آید. این صفحه با گزارش‌های تازه به‌روزرسانی خواهد شد.

لطفا گزارش‌ها و تصویرهای خود از این مراسم را به آدرس ایمیل انجمن (این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید)بفرستید تا در وب‌سایت انجمن منتشر گردد.

به نام خدا

زندگی در کلانشهرها آثار و تبعات خاص خود را دارد . یکی از آنها که به واسطه ی بعد مسافت ، ترافیک و مشغله زندگی ایجاد میشود، از بین رفتن توفیق انجام صله رحم است . از سوی دیگر زندگی در آپارتمان های کوچک ، فرصت دید و بازدیدهای گسترده را بسیار محدود میسازد بطوری که گاه روابط اجتماعی و معاشرت ها را در سطح معینی نگاه میدارد.
همت والای متولیان این همایش خانوادگی موجب شد تا به دور از قیل و قال های زندگی روزمره شهری فرصت دیدار بستگان دور و نزدیک فراهم گردد که حضور نسل های دوم و سوم از جمله نقاط قوت این همایش بود ، هرچند موسیقی پر هیاهوی آن تداعی شلوغی شهر را می نمود.
هماهنگی و تهیه مقدمات این چنین برنامه هایی مستلزم صرف وقت ، انرژی و زحمت بسیاری است و امید است خداوند به همه ی برگزارکنندگان و گردانندگان آن طول عمر باعزت توام با سلامتی عطا فرماید.
باشد که این جمع پایدار باشد.
فرخنده رئیس السادات - احمد صادقی

---------------------------------------------------------------

بنام خدا

خداوند عزوجل را سپاس که ما غریبان در غربت در پنجمین روز از اولین ماه سرما گرد هم آمدیم و برای ساعاتی فارغ از مصائب و مشکلات روزمره زندگی لحظات شیرینی را با همشهریان عزیزمان گذراندیم.به جرأت می توان گفت حس و حال آن روز برای اکثر حاضران حس زیبایی بود چرا که حضور در بین کسانی که خاطرات گذشته را تداعی می کنند نه تنها حس غریبی نیست بلکه یکی از زیباترین اتفاقات زندگی هر شخصی می تواند به شمار آید.در اینجا برخود واجب می دانم از زحمات جناب آقای مهندس نصیری در ایجاد بستری مناسب برای این گردهمایی تشکر و اذعان نمایم که فعالیت تمامی افراد بدون ایجاد چنین بستری نمی توانست این گونه نماد عینی در بر داشته باشد.با آرزوی برگزاری همایش هایی باشکوه تر در آینده

با سپاس

سیدمجتبی پورهاشمی-ریحانه موسوی

---------------------------------------------------------------

بسمه تعالی
صبح امروز را به شوق شرکت در دومین گردهمایی ارسنجانیان مقیم تهران، با مسرتی دلپذیر، آغاز نمودیم. بار دیگر عزیزان بزرگواری آستین همت بالا زدند تا با تلاش و پیگیری مجدانه خود مراسم با شکوه دومین گردهمائی را، که به دلیل تقارن با ایام محرم و صفر دو ماه به تاخیر افتاده بود، برگزار کنند. این همان بی غرض همتی است که در بر اهل نظر دُر گران است و ما نیز به خوبی قدر آن را می دانیم. نیمروز با دیدن حاصل تلاش این عزیزان بزرگوار شگفتیمان از غیر قابل توصیف بودن شکوه و عظمت مراسم به اوج رسید.
وداع تلخ غروب را با امید شیرینی دیداری دیگر به سر بردیم و شب سرمست از شوق، شور و نشاط ناشی از صفا ، صمیمیت و مهر و محبت اقوام، بستگان، دوستان و همشهریان بزرگوار، قلم سپاس به دست گرفته تا شاید بتوانیم ذره ای از احساس قدردانی خود را، نه در حد شایستگی زحمات این عزیزان، که در حد توان ناچیز خود ابراز کنیم.
حضور در جمع بزرگی از فرهیختگان همشهری غرور و افتخار ارسنجانی بودنمان را به اوج رساند.
جمعی بودیم مرکب از کودکان شاد و سرزنده، نوجوانان دانش آموز آینده ساز، جوانان برازنده که اغلب دانشجویانی پر تلاش و پژوهشگرانی موفق هستند، هنرمندان باذوق و سرشناس، مدیران فعال و پرتلاش، پزشکان متخصص و اساتید محترم دانشگاه، که وجود ارزشمند یکایک آنها، اعم از زن و مرد، باعث افتخار و مباهات است. تقدیر و تشکر از حضور یک به یک ایشان برایم میسر نیست و یا شاید اجازه آن را هم نداشته باشم، ولی از حضور استادی فرهیخته، دانشمندی ارجمند، پزشکی متخصص و استادی جوان‏فکر، چون جناب آقای دکتر سید ابوالقاسم رئیس سادات در این جمع نمی توان به سادگی گذشت.
خود را لایق توصیف ویژگی های ارزشمند این بزرگوار نمی دانم و نگرانم چیزی بنویسم که ناخواسته اسائه ادبی نسبت به ایشان باشد، اما به واسطه افتخار وابستگی خانوادگی و ارتباطی که با وی داشته ام، خاطراتی در ذهن دارم که بیان بخش کوچکی از آن ها خالی از لطف نیست. خوب به یاد دارم در زمان جنگ چه خدمات ارزشمندی را نسبت به مجروحانی که دچار جراحت های عفونی بودند انجام می دادند. در مطب بارها شاهد بودم که از بیمارستان های مختلفی تماس گرفته می شد که جناب دکتر با صبوری، پزشکان معالجی که بیمارشان دچار عفونت بود را راهنمائی می کردند. برخی مصرانه حضور ایشان را برای معاینه و مشاوره بر بالین بیمار ضروری دانسته با تقاضاهای مکرر وی را به بالین بیمار دعوت می نمودند. در آن زمان اغلب پزشکان دلسوز و فعال همکاران دانشگاهی استاد بودند و یا روزی دانشجوی ایشان، که دکتر با متانت و صبوری، سختی رفتن وقت و بی وقت به این همه بیمارستان را می پذیرفتند.
شاهد بودم هرگاه مطلع می شدند بیماری ارسنجانی در بیمارستانی بستری است درمان کامل وی را تا پایان معالجه و حصول نتیجه با دقت پیگیری می فرمودند. در مورد مجروحان همشهری و بستگان نیز گواه بودم ایشان علاوه بر عیادت در تدوین برنامه عملهای جراحی و درمان های دیگر مورد نیاز و کمک گرفتن از اساتید و همکاران متخصص در صورت لزوم از شأن و منزلت خویش نیز هزینه می نمودند. یکی از عزیزان خانواده ما که در اوایل جنگ به شدت مجروح شده، در بیمارستان سینا بستری شده بود. من به محض اطلاع سراسیمه خدمت ایشان رفته و استمداد طلبیدم. این بزرگوار که قرار بود ساعت هشت صبح در دانشگاه تهران برای تدریس در کلاس درس حاضر شوند، در ساعت هفت صبح با نهایت محبت بر بالین مجروح ما حاضر شدند و برای انجام عمل های جراحی متعددی که لازم بود برنامه ریزی نموده و تا درمان کامل این عزیز یار و یاور توانمند ما بودند.
باید باور کنید مرد بزرگواری که امروز افتخار دادند چند لحظه از فیض کلامشان برخوردار شویم در آن زمان اغلب مدت خوابش در شبانه روز بیش از حدود چهار ساعت نبود. درست سی سال قبل که شبی افتخار میزبانی جناب دکتر و خانواده محترمشان را داشتم و قرار بود بعد از مطب در ساعت نه شب در خدمتشان باشیم به دلیل عیادت از بیماران بستری در چند بیمارستان که در شرایط اضطرار، حضور استاد بر بالینشان الزامی شده بود، ایشان را در حدود دو ساعت بعد از نیمه شب زیارت کردیم و از آنجا که نسبت به بنده محبت قلبی ویژه ای داشته و دارند با تمام وجود خستگی خود را به فراموشی سپرده و مارا از افتخار میزبانی محروم نساختند و ساعتی را از فیض وجودشان بهره مند گشتیم .
ذهن فرسوده من در پردازش شرح این همه ویژگی، بزرگمنشی، فروتنی و توانمندی و صدها صفت برجسته و منحصر به فرد دیگر این انسان شریف ناتوان است. اگر در این حد هم به خود جرأت دادم به بهانه حضور پربرکت ایشان در گردهمایی امروز بود که مرا به این حد به شوق نوشتنی کشید که سالها از آن محروم بودم.
اگر با عنایت خداوند توفیق داشتم شاهد اندکی از خدمات ارزشمند این بزرگوار باشم، خداوند متعال شاهد و گواه همه خدمات خیر خواهانه و ارزشمند این بنده خاص خود بوده و وجود ارزشمند فرزندان ارجمندشان بخشی از عنایات خداوند است. طول عمر، صحت و سلامتی، سعادت و شادکامی ایشان و خانواده محترمشان را از درگاه خداوند متعال خواستارم.
جمعه 5/10/1393. مرتضی موسوی

---------------------------------------------------------------

بنام خدا

شکوه دیدار دوست و همشهری

تدارک مراسم پنج دی 93از اوائل پائیز آغاز و روز برگزاری و مبلغ ثبت نام تعیین گردید و ما در پی انتخاب مکان از چندین سالن بازدید و نهایتآ سالن مروارید در شهرک امام خمینی برگزیده شد.

اطلاع رسانی و دعوت به ثبت نام اتفاق بعدی بود که می باید فراگیر و گسترده و دقیق باشد و پس از آن ترغیب و تشویق و اعلام شماره حساب و کنترل های بعدی و این فرایند نسبتآ پر زحمت نزدیک به پنجاه روز زمان برد (اولین ثبت نام روز 29/8 و آخرین آن ساعت 22 روز 4/10 صورت یافت).

قراداد با سالن نهائی و منوی غذا و پذیرائی معلوم و مسئولیت تهیه شیرینی به مهندس وحید فروردین و میوه به آقا سعید رحیمی داده شد و تیم موسسه آگاه با نظارت مهندس نصیری از چندین روز قبل تدارک اجرای مراسم را دیده بودند.

به صبح پنج دی رسیدیم و من با مهمانانم (که به همین مناسبت راه طولانی شیراز به تهران را طی نموده بودند) خداحافظی و حدود ساعت 9.5 صبح به شهرک امام خمینی در شرقی ترین قسمت شمال تهران رسیدم و وحید عزیز قبل از من رسیده بود و همه چیز مهیای روزی خاص می نمود.

تیم پذیرائی سرگرم کار شده و دوربین و ویدئو پرژکتور و دوستان مجری(آقایان سجاد عباس نیا، مهرزاد نصیری، حسین نعمت الهی و...) همه از راه آمدند و نوبت به سایرین رسید.

اولین گروه شامل سه دانشجوی جوان می شد (مهرزاد رحیمی، ماندانا خادمی و عبدالرضا نعمت الهی که به قصد مساعدت زودتر از موعد مقرر آمده بودند) و سپس علاوه بر مهندس نصیری ، مهندس شیرازی، ناخدا محمود رحیمی، حسین آقا رئیس السادات، کیوان ارسنجانی و سایر ثبت نام کنندگان (از زن و مرد و کوچک و بزرگ و از اهالی ارسنجان و توابع با سابقه مهاجرت متفاوت) مورد استقبال ما واقع می شدند و پس از احوالپرسی و خوش و بش معمول در جایگاه خود مستقر می گردیدند.

مراسم از ساعت 11 لغایت 15 پیش بینی شده بود و عملأ از ساعت 10.5 تا 15.5 به طول انجامید و علاوه بر شرکت کنندگان مراسم اول(12 اریبهشت) چهره های جدید همچون دکتر سید ابوالقاسم و سید احمد رئیس السادات، زین العابدین و حبیب رحیمی، سید رحیم حسینی، امرالله و ابوذر کلانتری، حسین زارع، مهندس سمیعی به اتفاق خانوده هایشان و دکتر سید محمد ناظم السادات، دکتر سید معزالدین حسینی، دکتر شهریار شهاب، آقا رضا ارسنجانی(فرزند مرحوم آقا میر و برادر زاده دکتر حسن ارسنجانی) سرکار خانم شیخ الاسلامی(همسر مرحوم دکتر محمودی)، افشین قائدی،مهندس مصطفی رحیمی، مهندس محمود رضا حسینی، سید معین حسینی و...به جمع قبلی اضافه شده بودند و بالغ بر 140 نفر را در بر گرفتند.

مجری خوب برنامه شاعر سرشناس محمد حسین نعمتی بود که پس از تلاوت آیاتی از کلام الله مجید با خوش آمد گوئی و تبین وطن سپاسی و اهداف انجمن(مهندس محمد حسین شیرازی) اعلام برنامه نمود و پس از آن موزیک ویدئو ارسنجان قدیم(سجاد عباس نیا)، گزارش عملکرد انجمن دانش آموختگان(سید محمد حسین حسینی)، شعر خوانی(سید مرتضی موسوی)، باز تاب فعالیت های انجمن در شیراز و ارسنجان(سید محمد ناظم السادات)،شکوه ارسنجانی بودن(دکتر سید ابوالقاسم رئیس السادات)، گپ وگفت و شنود(محمد حسین نعمتی و نادر سلیمانی)، مسابقه کودکان(مهرزاد نصیری)، شعر خوانی طنز(آقایان ناصر فیض و سعید بیابانکی)، لطیفه (سید جواد حسینی)، اجرای موسیقی زنده با آواز(کوروش لاوه ای و سید نورالدین موسوی) و پذیرائی ناهار و عکس دسته جمعی را شامل می شد.

در بین جمع حاضر وکیل، مهندس، پزشک، دندانپزشک، استاد دانشگاه، حقوقدان، ناخدا، بازرگان، کارمند،دانشجو، بازنشسته و چهرهای موفق فراونی دیده می شد و نهایتآ به پایان برنامه و خداحافظی رسیدیم تا روزی دیگر توفیق با هم بودن مجدد را داشته باشیم.

سید محمد حسین(محمود) حسینی

تهران، چهارشنبه 10 دی 93

--------------------------------------------------------------------

به منظور آشنايي و شناخت بیشتر ارسنجانی های مقیم تهران، انجمن دانش آموختگان ارسنجان بانی شد و زمینه این آشنایی را فراهم کرد و دومين گردهمایی ارسنجانی های مقیم تهران را مورخ پنجم دی ماه هزارو سیصدو نود و سه در سالن مروارید واقع در شهرک امام خمینی تهران را برگزار کرد.
خیلی ها زودتر از شروع گردهمایی آمده بودند و اینجانب فرصتی پیدا کردم تا با چند تن از این عزیزان ،چند دقیقه ایی هم کلام شوم. در ذیل گزارشی از این همکلامی خدمتتان ارائه میشود.
آقای رئیس السادات (فرزند سید محمد علی فرزند مرحوم حاج سید زین العابدین)از سال 1353که برای طی کردن مدارج علمی به تهران آمده بوده و از همان موقع از ارسنجان مهاجرت کرده بود از برنامه ریزی این مراسم ابراز خوشحالی میکرد و امیدش به پایداری این برنامه ها و نتیجه دار بودن این برنامه ها برای خدمت به ارسنجان و ارسنجانی میگفت.
آقای زین العابدین رحیمی (فرزند مرحوم حاج کریم کربلای عوض) باز نشسته وزارت بازرگانی با چهره شاد و بشاش از آرزویش برای جمع شدن ارسنجانی در تهران میگفت که حالا تحقق یافته بود و از تلاشش برای جمع کردن ارسنجانی ها، زمانی که تعدادشان خیلی کمتر بوده، ایشان زمانی که مجرد بودند پنجشنبه و جمعه ها سرباز های ارسنجانی را در منزلش دور هم جمع میکرد تا یادی از خاطراتش در ارسنجان کند و در این کلان شهر غریب نباشد.
با وجود اینکه بیش از 47 سال به تهران مهاجرت کرده بود ولی همه چیز را خوب به یاد داشت و دلش برای ارسنجان می تپید. هر سال ایام محرم برای عزاداری به ارسنجان میرود و در مجالس و محافل شادی و عزای ارسنجانی ها مشارکت داشته و با آنان همدلی می کند.
برادرش حبیب که از سال 1347 به تهران آمده بود و در تهران به کار ساختمان مشغول است ، نیز از برگزاری خوب این مراسم می گفت و تازه شدن خاطراتش و از تمایلش برای افزایش این گردهمایی سالانه 3 الی 4 بار .
آقای امرالله کلانتری متولد روستای شوراب ارسنجان که از سال 1364 در تهران است و بازنشسته وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح ، اکنون در بازار مشغول کار بازرگانی و تجاری است. ایشان نیز از خوشحالیشان برای دیدن همشهریان و دیدن دوستان جدید و ذکر این نکته که با شناخت بیشتر ارسنجانی های مقیم تهران میشود از تجارب هم استفاده کرد و از پتانسیل این جامعه برای کمک به شهرستان ارسنجان بهره برد و ...
همه خوشحال از تازه شدن دیدار و پیدا کردن دوستان جدید ، یک دل فکر خدمت به همشهریانشان و آرزویشان سرافرازی و پیروزی و کامیابی ارسنجانی ها.
راستی آقای نادر سلیمانی بازیگر توانای تلویزیون وسینما که در زمان جنگ از آبادان به ارسنجان مهاجرت کرده بود میهمان ویژه این گردهمایی بود، او هم از ارسنجان خاطرات خوبی داشت و با لهجه خودمان گفت ارسنجون رو یادش است.

به قول زنده یاد حسین پناهی:
"نیستیم !
به دنیا می آییم
عکس ِ یک نفره می گیریم !
بزرگ می شویم ،
عکس ِ دو نفره می گیریم !
پیر می شویم ،
عکس ِ یک نفره می گیریم ...
و بعد
دوباره باز
نیستیم."
پس تا هستیم قدر هم را بدانیم.

سجاد عباس نیا

--------------------------------------------------------------------

درود "ارزوی 40 ساله من براورده شد"

این جمله ای بود که در حین و پایان مراسم از دو تن از همشهریان مقیم تهران شنیدم. اقای حبیب رحیمی می گفت از سال 1346 که به تهران امدم هر وقت می شنیدم چند ارسنجانی در تهران سرباز هستند انها را دور هم جمع می کردم. اگر چه جمع شدن عده ا ی از همشهریان همیشه مسرت بخش است اما این ما را از هدفمان دور نخواهد کرد. گده های اینچنینی انگیزه ای است که توانایی همشهریانمان را بهتر بشناسیم ودر راه تعالی شهر پر قدمتمان ارسنجان تلاش بیشتری کنیم. هر چند شخصا منتظر چهره های بیشتری بودم که بعضی از انها به خود بنده قول ضمنی هم برای شرکت در مراسم را داده بودند اما چه جایشان سبز بود. امیدوارم با انگیزه ای که از این مراسم گرفتیم و با همکاری و همدلی بیشتر همشهریان، بتوانیم در معرفی و اعتلای شهرمان ارسنجان موفق تر باشیم

محمود رحیمی

-------------------------------------------------------------------

این طفل یک شبه ره صدساله میرود
سرانجام حاصل کار انجمنی ها در آدینه روز پنجم دی ماه به ثمر آمد –نتیجه کار و فعالیت فعالان انجمن دانش آمو ختگان ارسنجان "ا د آ ا" – در تالاری مجلل چون صدفی شکفته شد و مروارید آن به تلألونشست –ارسنجانیهای مقیم تهران ،مهمانان عالیقدر و هوادارانشان دسته دسته شاد و خندان و با فرو شکوه ایرانی وارد تالار شدند –بچه های انجمن برای خوش آمد گویی در سرسرای محل تجمع ایستاده بودند –باید می بودی ومی دیدی که چه جلال و عظمتی دارند اینان-شاد وخندان به هم درود میگفتند و از همان لحظه ورود ابراز سپاسگزاری و اینکه منتظر چنین لحظاتی بوده اند ،مینمودند.
سه چهار ماه کار و پیگیری حاصلش همین لحظات خوب به هم رسیدن ،با هم آشنا شدن و تجدید دیدارهایی که خاطره اش ، سالهای سال خاطر آدمی را عطر آگین میسازد –گذشته از همشهریان مقیم جمعی از شاعران و هنر مندان به نام چون جناب سعید بیابانکی شاعر ،جناب ناصر فیض شاعر و طنز پرداز ،جناب نادر سلیمانی هنر پیشه ، شاعر و همشهری ارجمندمان آقای محمد حسین نعمتی آمده بودند حضورشان گرمی شیرینی به این گرد همایی داده بود –طنین آواز دلنشین آقای موسوی که برای اولین بار در گوش افتاد و بر دلها نشست – هنر مندی و اجرای برنامه ی زنده آقای کورش لاوه ای شادی آفرین بود –شعر خوانی عزیز هموطن جناب مهندس سید مرتضی موسوی بسیار خاطره انگیز بود – پذیرایی اعم از چای و میوه وشیرینی بسیار مناسب –تنوع ،کمیت و کیفیت غذا هم در خور شأن چنین انجمنی بود – هما هنگی اصلی فراهم آوردن و انتخاب این مکان را دوست عزیزمان جناب دکتر حسینی به عهده داشتند که الحق در این مدت مرتباًبرای برای این ضیافت صرف وقت و تردد داشتند.دیروز مسابقات هم فرهنگی بودند و جوایز خوبی به برندگان تعلق گرفت "دیوان خواجه شیراز" – روز جمعه که مدعوین از ساعت 11 آمده بودند و سقف مراسم ساعت پانزده بود در هیچ دقیقه ای از دقایق مراسم جای خالی و به "قولی پرت " مشاهده نمیشد – مسابقه بادکنکها را مهندس مهرزاد نصیری پیشنهاد و خود مجری آن بود که شور و حالی داشت بچه ها سرگرم بودند و پدر و مادر ها هم تشویقشان میکردند – آقای سجاد عباس نیا،و دوست عزیزم آقای مهندس فروردین و سایر عزیزان درتکاپویی پویا همکاری میکردند.
مراسم که به پایان آمده بود تازه با خواهش و تمنا از خانواده ها در خواست می کردیم که سالن را ترک کنند ،تازه دیدارها گل کرده بود وشوق آن لبر یز از قلبهای پاک به هم رسیده ها بود
در میان انجمنی ها که همه سهم به سزا خصوصاً برای دومین گرد همایی پنجم دی ماه داشتند در بین بانوان که میتوانند سهمی ارجمند را در این همکاریها و همیاریها ایفا کنند ، سهم بانو ریحانه ی موسوی بسیار ارزشمنداست که داوطلبانه چند ماهی مرتباً در ستاد انجمن ودر عمارت پژو هشگران آگاه حضور فعال و گرامی داشتند سزاوار تحسین است .
انتظار و دلواپسی آقای مهندس محسن نصیری را در چهره ی نازنینش میتوانستی بخوانی ،او که برای برپایی و ادامه ی این مراسم و کل انجمن تلاش زائدالوصفی دارد . او وقت خود را صرف میکند – از در اختیار قرار دادن محل برای انجمن و جلسات آن دریغ نورزیده است.مدیریت سایت انجمن را به عهده دارد که خود کار بسیار سخت و حساس و وقت گیری است .این تک بیت که از ابیات کهن و تاریخی فارسی است منسوب به شهید بلخی را به ایشان مدیر عامل پژوهشگران آگاه تقدیم میدارم .
هزار کبک ندارد دل یکی شاهین           هزار بنده ندارد دل خداوندی
شایان ذکر آنکه بعضی از همشهریان که به هر دلیل موفق به حضور نبودند ، جایشان خالی بود امید که اینان هم سلامت و شادمان باشند و به زودی چشم ما به دیدارشان روشن آید .
دوستدار محمد حسین شیرازی

ابوالحسن شهیدبن حسین جهودانکی بلخی معروف به شهید بلخی حکیم ،شاعر و متکلم پایان سده سوم و چهارم هجری

--------------------------------------------------------------

بنام خدا

مراسم دومین گردهمایی ارسنجانی های مقیم تهران

دوستانی که تجربه زندگی در غربت را دارند ارزش دیدار آشنا را بیش از سایرین می دانند دست روزگار ما ارسنجانی ها را (همانند سایر اقوام) به این سو و آنسو فرستاد و علاوه بر بجا گذاشتن خاطرات در زادگاه، فرزندان و نسل های بعدیمان نیز در خطر بیگانگی قرار دارند.

مهاجرت در طول تاریخ اجتناب ناپذیر بوده ولی قطع رابطه و گسستن از ریشه و اصل و نسب هزینه سنگینی در پی خواهد داشت لذا ما ندای دوست عزیزی، از نسل بعد از خود را، لبیک گفتیم و انجمن دانش آموختگان ارسنجان شکل گرفت و در کلان شهر بی در و پیکر پایتخت جمعی متنوع ( از جهت سن و سال و تجربه و علائق و سلائق) گرد آمدیم با روئیاها و آرزوهای دور و نزدیک......

نیمه دوم سال 92 با مباحث نظری و تئوری پردازی پیرامون موضوعات مختلف گذشت و در بهار 93 بفکر گردهمایی اول ارسنجانی های مقیم تهران، بعنوان اولین گام عملی در اتحاد و یکدلی، افتادیم و طی کمتر از یک ماه به آنچه می خواستیم، با عنایت الهی، رسیدیم و امیدوار شدیم و گام های بعدی در شیراز، ارسنجان و تهران برداشته شد.

گردهمایی دوم از جهات مختلف متفاوت بود، سالن عوض شد، پذیرائی و برنامه ها متنوع و چهره های تازه ای به جمع اضافه شدند و تبسم و گشاده روئی و تقدیر و تشکرها همه با دست اندرکاران سخن می گفت و خستگی های معمول را دور می کرد.

خوشتر آن باشد که سر دلبران / گفته آید در حدیث دیگران

ما، همچون شما، منتظر انعکاس بیشتر ارزیابی و اظهارنظرها هستیم و امیدوار به اتفاقات شیرینتر برای همشهریان، همیشه و در همه جا(ان شاالله).

سید محمد حسین حسینی

تهران، شنبه 6 دیماه 93

دیدگاه خود را درباره این نوشته با دیگران در میان بگذارید:

یا اگر در سایت عضو نیستید، می‌توانید به عنوان میهمان دیدگاه خود را بفرستید:

0
دیدگاه شما پس از تایید مدیر سایت نمایش داده خواهد شد.

افرادی که در این گفتگو هستند

  • با سلام خدمت همه دوستان و همشهریان و خوانندگان این متن. برای بنده که از شیراز به گردهمایی ارسنجانی های ساکن تهران رفته بودم دیدن بستگان و دوستان و همشهریان و دیگر میهمانان فرصتی نادر فراهم کرد تا چند ساعتی را از دیدن این عزیزان لذت ببرم. دلم می خواهد تا از تک تک شرکت کنندگان یاد کنم ولی بیم آن دارم که نامی از قلم بیفتد و شرمگین شوم.
    برگزاری این گردهمایی ها برآیند زحمات و برنامه ریزی ها و وقت فراوانی است که از سوی دست اندرکاران گرامی هزینه می شود که باید قدردان آن بود. گرچه نمی توانم نام همگان را یادآوری کنم ولی جا دارد که از پیگیری ها و زحمات جناب آقایان مهندس نصیری و دکتر حسینی به صورت ویژه سپاسگزاری شود. انجمن برای زنده ماندن خود نیازمند چنین گردهمایی هایی است و بر این باورم که خداوند بزرگ اجری بزرگ را به برگزار کنندگان ارزانی خواهد داشت. برنامه ریزی خوب بود و بر پایه پیش بینی های انجام شده کارها به پیش رفت. غذا و پذیرایی عالی بود و کودکان و نوجوانان نیز توانستند از این دیدار لذت ببرند. برنامه های شاد شاعران و هنر نمایی موسیقی دان گرامی هم فرحبخش بود.
    بنظر می رسد که چنانچه بودجه اجازه دهد، برای نشست های بعدی افزون بر سالن پذیرایی، یک سالن کوچک آمفی تاتر هم پیش بینی شود. در این سالن برگزارکنندگان خواهند توانست چند دقیقه ای با آرامش خاطر با شرکت کنندگان گفتگو کرده تا هر دو طرف بتوانند دیدگاه های یکدیگر بهره برداری نمایند. درست است که پرسش نامه ها پر شد، ولی گفتگوی رو در رو فرصت دیگری برای ابراز دیدگاه ها است که نباید دست کم گرفته شود. پیشنهاد می شود تا برگزاری گردهمایی ها با برگزاری نمایشگاه از توانایی های هنری و نیز تجاری همشهریان نیز برخوردار گردد. انشالله خداوند کمک کند تا در مقاله ای جداگانه درباره منافع چنین گردهمایی ها و همکاری ها بیشتر بنویسم. خدا یارتان باد و همگی پیروز و تندرست باشید.

  • مهمان - محمود رحیمی

    با درود

    "ارزوی 40 ساله من براورده شد"

    این جمله ای بود که در حین و پایان مراسم از دو تن از همشهریان مقیم تهران شنیدم.
    اقای حبیب رحیمی می گفت از سال 1346 که به تهران امدم هر وقت می شنیدم چند ارسنجانی در تهران سرباز هستند انها را دور هم جمع می کردم.

    اگر چه جمع شدن عدها ی از همشهریان همیشه مسرت بخش است اما این ما را از هدفمان دور نخواهد کرد.
    گده های اینچنینی انگیزه ای است که توانایی همشهریانمان را بهتر بشناسیم ودر راه تعالی شهر پر قدمتمان ارسنجان تلاش بیشتری کنیم.

    هر چند شخصا منتظر چهره های بیشتری بودم که بعضی از انها به خود بنده قول ضمنی هم برای شرکت در مراسم را داده بودند اما
    چه جایشان سبز بود.

    امیدوارم با انگیزه ای که از این مراسم گرفتیم و با همکاری و همدلی بیشتر همشهریان، بتوانیم در معرفی و اعتلای شهرمان ارسنجان
    موفق تر باشیم

    محمود رحیمی