A+ A A-

نفر بیست وپنجم پله

نویسنده:  چاپ پست الکترونیکی
تصویر سربازگیری نایب الحکومه ارسنجان و  کربال
تصویر سربازگیری نایب الحکومه ارسنجان و کربال

«تقسیمات کشوری در ایران، یعنی تقسیم کشور به ایالات، ولایات، استان‌ها و شهرستان‌ها و…، سابقهٔ طولانی از عهد باستان دارد. برآمدن هر نظام سیاسی همراه با ایجاد سازمان‌های اداری و سیاسی خاصی بوده است و این امر از دوران ماد و هخامنشی و تقسیم ایران به شهرها و ساتراپی‌ها تا پس از اسلام، که سازمان ولایات و ایالت به مرور در ایران شکل گرفت و گسترهٔ سترگ ایران به بخش‌های مختلفی تقسیم شد، با فراز و نشیب‌هایی پی گرفته شده است. در این میان، گاه حدود مرزها اندکی آن سوتر و این سوتر تغییر یافت؛ اما به‌ رغم این جابه‌جا شدن‌های فراوان، ساختارهای اصلی تقسیمات کشوری حفظ شد و ایران در پیکرهٔ اصلی خود همواره خراسان و سیستان، آذربایجان و کردستان، لارستان و فارس و… را در بر می‌گرفت. در نگاه کلی، نظام و ساختار تقسیمات کشوری در دوره‌های مختلف با تغییر حد و حدود و تعاریف همواره پابرجا بوده است ... »

بررسی منابع محدود تاریخی بیانگر این است که ارسنجان در طول تاریخ یکی از ولایات و یا شهرستان‌های اصلی فارس بوده است.
وضعیت شهر در دوره مادها، هخامنشیان و سلوکیان مشخص نیست .
ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺳﺎﺳﺎﻧﻴﺎﻥ ﻓﺎﺭﺱ ﺑﻪ ﭘﻨﺞ ﻛﻮﺭﻩ تقسیم شد ﻛﻪ ﺍﺭﺳﻨﺠﺎﻥ ﺟﺰﺀ ﻛﻮﺭﻩٔ ﺍﺳﺘﺨﺮ ﻣﺤﺴﻮﺏ ﻣﻲ‌ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﺍﻗﻠﻴﻢ ﭘﺎﺭﺱ ﭼﻨﻴﻦ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ: ﻛﻮﺭﻩٔ ﺍﺳﺘﺨﺮ ﻛﻪ ﻣﺮﻛﺰ ﺁﻥ ﺷﻬﺮ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺍﺳﺘﺨﺮ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭﺳﻌﺖ ﺁﻥ ﺍﺯ ﺳﺎﻳﺮ ﻛﻮﺭﻩ‌ﻫﺎ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﻮﺩ. ﺁﺑﺎﺩﻩ، ﻳﺰﺩﺧﻮﺍﺳت، ﺍﻗﻠﻴﺪ ﻭ ﺍﺭﺳﻨﺠﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﺗﻮﺍﺑﻊ ﺍﻳﻦ ﻛﻮﺭﻩ ﺑﻮﺩﻩ‌ﺍﻧﺪ.
در بعد از اسلام حداقل در دو دوره سلسلهٔ آق‌قویونلو و دورهٔ ایلخانان مغول (۶۵۴ـ۷۵۰)  سکه در ارسنجان ضرب می‌شده که نشانی از وجود حاکم در این شهر بوده است .
در دورهٔ صفویه ارسنجان یکی از بلوکات ولایت فارس بوده وحاکم از طرف بیگلربیگی فارس که به نوعی نایب‌السلطنه بوده معرفی می‌شد .
 ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۱۳۵ ﻫﺠﺮی ﻗﻤﺮی ﻣﺤﻤﻮﺩ ﺍﻓﻐﺎﻥ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﻟﺸﻜﺮﻳﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﺷﻬﺮ ﻋﺒﻮﺭ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺮﺍﻱ ﺍین که ﺩﺭ ﺍﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺑﻪ ﻛﻮﻫﺴﺘﺎﻥ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﭘﻨﺎﻩ ﺑﺮﺩﻩ‌ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﻣﺘﻦ ﺳﻨﮓ ﻧﺒﺸﺘﻪٔ موجود ﭼﻨﻴﻦ ﺍﺳﺖ: «ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﺷﻌﺒﺎﻥ ﺳﻨﻪ ۱۱۳۵ ﺟﻬﺖ ﻋﺒﻮﺭ ﺍﻓﺎﻏﻨﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻳﻢ».
در کتاب ﺣﺪﺍﺋﻖ ﺍﻟﺴﻴﺎﺣﻪ به قلم ﺣﺎﺝ ﺯﻳﻦ‌ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﻳﻦ ﺷﻴﺮﻭﺍﻧﻲ که ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۲۴۲ ﻫـ.ﻕ. ﺗﺄﻟﻴﻒ گردیده چنین نگاشته شده است: «ﺫﻛﺮ ﺍﺭﺳﻨﺠﺎﻥ ﺑﻪ ﻓﺘﺢ ﺍﻭﻝ ﻭ ﺳﻜﻮﻥ ﺭﺍ ﻭ ﻛﺴﺮ ﺳﻴﻦ ﻣﻬﻤﻠﻪ ﻭ ﺳﻜﻮﻥ ﻧﻮﻥ ﻭ ﺟﻴﻢ ﻣﻊ ﺍﻻﻟﻒ ﻭ ﺳﻜﻮﻥ ﺛﺎﻧﻲ. ﺑﻠﻮﻛﻲ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﻓﺎﺭﺱ ﻭ ﺩﺭ ﺷﻤﺎﻝ ﺷﻴﺮﺍﺯ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﭼﻬﺎﺭ ﻣﺮﺣﻠﻪ (ﻣﻨﺰﻝ) ﺍﺯ ﺁنﺠﺎ ﺩﻭﺭ ﻭ ﻫﻮﺍﻳﺶ ﺑﻪ گرمی ﻣﺎﻳﻞ ﻭ ﺁﺑﺶ ﻣﻌﺘﺪﻝ ﻭ ﻣﺮﺩﻣﺶ ﻫﻤﮕﻲ ﺷﻴﻌﻪ ﻣﺬﻫﺐ».
در دورهٔ فرمانروایی نادر، دورهٔ زندیه و قاجاریه حاکم ارسنجان که در احکام به صورت‌های مختلف حاکم محلی، ناظم، ظابط، نایب‌الحکومه و حاکم نظامی خوانده می‌شد از طرف حکمران فارس و یا مستقیما از طرف شاه کشور انتخاب می‌گردید.
ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۲۲۵ ﻫـ.ﻕ. ﺳﺘﻮﺍﻥ ﻫﻨﺮی H.peutinger ﻋﻀﻮ ﺍﺩﺍﺭﻩٔ ﻛﻤﭙﺎﻧﻲ ﻫﻨﺪ شرقی ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﻧﻘﺸﻪ‌ﺑﺮﺩﺍﺭﻱ ﻭ ﺑﺮﺭﺳﻲ ﻗﺴﻤﺖ‌ﻫﺎﻳﻲ ﺍﺯ ﺷﺮﻕ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻛﺮﻣﺎﻥ، ﺷﻬﺮ ﺑﺎﺑﻚ، ﻫﺮﺍﺕ ﻭ ﺳﺮﭼﻬﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﺭﺳﻨﺠﺎﻥ ﺭﺳﻴﺪﻩ بود ﺩﺭﺑﺎﺭﻩٔ ﺷﻬﺮ ﺍﺭﺳﻨﺠﺎﻥ ﭼﻨﻴﻦ ﺗﻮﺿﻴﺢ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ : «... ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﺍﺭﺳﻨﺠﺎﻥ ﻣﻘﺮ ﺣﺎﻛﻢ ﺑﻮﺩﻩ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻲ‌ﺁﻣﺪ ﻣﻜﺎﻧﻲ ﺍﺳﺖ ﻭﺳﻴﻊ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺑﺎﻍ‌ﻫﺎﻱ ﺑﺰﺭگ ﻣﺤﺼﻮﺭ ﻣﻲ‌ﺑﺎﺷﺪ . ﺷﻬﺮ ﺩﺭ ﺩﺭﻩ ﻭﺍﻗﻊ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻣﺤﺼﻮﺭ ﺩﺭ ﺗﭙﻪ‌ﻫﺎﻳﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺗﺎ ﻗﻠﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺯﻳﺮ ﻛﺸﺖ ﮔﺮﻓﺘﻪ‌ﺍﻧﺪ ﻭ ﺭﻭﺩﻫﺎﻱ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﻭ ﺫﺧﺎﻳﺮ ﺁﺏ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺩﺍﺭﺩ...». ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺭﻭﺩﻫﺎ ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﻧﻴﻢ ﻣﻴﻞ ۱۰ ﺗﺎ ۱۲ ﺁﺳﻴﺎﻱ ﺁﺑﻲ ﺭﺍ ﻣﻲ‌ﭼﺮﺧﺎﻧﺪ.
تحقیقاتی که در خصوص محل حکومت و سلسله مراتب اداری و سیاسی در ارسنجان باشد در دسترس نیست. ولی به نظر می‌رسد در دورهٔ قاجاریه عمارتی که بین مسجد جامع و مدرسهٔ سعیدیه قرار داشته محل حکومت بوده است و افرادی مانند ناصر خان، غلام‌حسین خان، غلام‌علی خان، سالار مکرم، عبدالحسین خان و... با عنواینی مانند ناظم، ظابط و نایب‌الحکومه منصوب شده و کار می‌کردند .
محدودهٔ حکومتی ثابت نبوده و گاهی علاوه بر ارسنجان عشایر چهاراهی و لشنی و کربال و خرامه به آن اضافه می‌شدند ولی به طور کلی از جنوب قنقری و بوانات و شهرستان پاسارگاد و مناطقی از مرودشت و کربال و آبادهٔ طشت محدودهٔ جغرافیایی حکومت ارسنجان بوده است .

Anjoman Arsanjan 150108 01

شیوه اداره شهر و توابع به این صورت بوده که با توجه به غیر بومی بودن نایب‌الحکومه رابط بین مردم در شهر و توابع و عشایر کلانتران و کدخدایان بوده‌اند. آن‌ها به خوبی دریافته بودند حکومت کردن بر مردم تنها از طریق خودشان امکان‌پذیر است و در مواردی که آنها خودشان مداخله می‌کردند دچار مشکل می‌شدند. جالب آن‌که در تعریف خاطرات ارسنجان توسط مطلعین هم کمتر اسامی آن‌ها بیان می‌گردد.

 

نامهٔ مرحوم اشرف‌الکتاب به نایب الحکومهٔ فارس مبنی بر شکایت از سالار مکرم ظابط ارسنجان 

Anjoman Arsanjan 150108 02

انجام امور عمرانی به صورت وقف و یا حکومتی بوده است و معمولا بزرگان شهر مستقیما با والی فارس مرتبط بوده‌اند. سند ذیل درخواست کمک از والی فارس جهت تعمیر سیل‌بند (سیل بست) ارسنجان می‌باشد (این سیل بست قبلا توسط منصور‌السلطنه بازسازی شده بود).

Anjoman Arsanjan 150108 03

معمولا سیستم قضایی جزو مناصب و مشاغل دینی محسوب می‌شده و از سیستم حکومتی جدا بوده است .مناصب دینی مانند شیخ السلامی، امام جمعه، قاضی و... در اختیار علما بوده و قاضیان متبحری از ارسنجان رشد کرده‌اند که مشهورترین آن‌ها قاضی عبدالکریم ارسنجانی رابط نادر شاه افشار و سلطان محمود چهارم و حکیم اوغلو علی پاشا فرماندهٔ ترک می‌باشد. (نادر برای الحاق دو مذهب سنت و تشیع کوشش فراوان به کار برده است. این سیاست کاملاً مخالف روش شاه اسماعیل و جانشینان وی بود که عقیده داشتند مذهب شیعه در ایجاد اتحاد و اتفاق بین قبایل مختلف ایران نقش بزرگی بازی کرده است. اما نادر بیشتر دارای تمایلات بین‌المللی بود تا ملی و پیوسته آرزو داشت که خاک ایران را حتی المقدور توسعه دهد و از حدود امپراتوری صفوی تجاوز کند و رویای فرمانروایی در جهان اسلام متحدی را لباس حقیقت پوشد. قاضی عبدالکریم یکی از سفیران بین ایران و عثمانی بود.)
در مذاکرات انجمن ایالتی فارس درزمان مشروطه از قاضی دیگری بدین شرح یاد میشود:
«سپس مشروحة رئیس عدلیه قرائت شد و توضیحاتی که سابقاً بابت حاج ملا حسن اصطهباناتی و مؤتمن‌الوزاره و حاج عباس ارسنجانی و میرزا محمدرضای ثبات عدلیه خواسته، فرستاده بودند.»

به علت وجود مدرسه دینی در ارسنجان علمای ارسنجانی در ارسنجان و مناطق اطراف و شیراز به صورت مجتهد ، مدرس ، شیخ السلامی ، امام جمعه وقاضی حضور داشتند.
پس از نهضت مشروطیت در اولین دوره قانون‌گذاری به سال ۱۲۸۵ هجری شمسی قانونی تحت عنوان قانون تشکیلات ایالات و ولایات به تصویب رسید. ماده ۲ قانون مزبور واژه‌های ایالت و ولایت را تعریف و اسامی ۴ ایالت را که عبارت بودند از آذربایجان، کرمان و بلوچستان، فارس و بنادر و نیز خراسان و سیستان مشخص نمود.
در تعریف ایالت و ولایت چنین آمده‌است: «ایالت قسمتی از مملکت است که دارای حکومت مرکزی و ولایت حاکم‌نشین جزء است؛ و ولایت قسمتی از مملکت است که دارای یک شهر حاکم‌نشین و توابع باشد، اعم از اینکه حکومت آن تابع پایتخت یا تابع مرکز ولایتی باشد.» واحدهای دیگر تقسیماتی مشخص شده در قانون؛ بلوکات و ناحیه بوده‌است.
در زمان مشروطه عبدالحسین خان نایب الحکومه بوده و در شرح مذاکرات مذاکرات انجمن ایالتی فارس اشاراتی به ایشان شده است:
«چندی قبل عبدالحسین خان نایب الحکومه با یک دسته سرباز رفته است باقی مالیاتی را به حیطة وصول رساند و از قراری که راپورت رسیده، یک نفر از سربازان گلوله خورده است. حال اگر انجمن ایالتی تصویب فرمایند که یک نفر از طرف نیابت ایالت و یک نفر از طرف انجمن ایالتی به ارسنجان رفته، حقیقت امر را معلوم داشته، که از روی بصیرت قرار لازمه داده شود... .»

تا دومین قانون تقسیمات کشوری در۱۶ آبانماه سال ۱۳۱۶ هجری شمسی که قانون تقسیمات کشور و وظایف فرمانداران و بخشداران به تصویب می‌رسد غلامعلی گزرسس نایب الحکومه ارسنجان و کربال بودند و بعد از آن با نام بخشدار ارسنجان و کربال که مستقیما زیر نظر حکومت فارس بودن کار میکردند .
کماکان از جنوب آباده ، شهرستان پاسارگاد، کربال ، مرودشت ، آباده طشت وسیدان محدوده جغرافیایی حکومت ارسنجان بوده است .

 

سند های ذیل ناظر بر اداره امور خفرک و مرودشت  وسیدان توسط نایب الحکومه ارسنجان میباشد. 

Anjoman Arsanjan 150108 04

 بعد ازقانون تقسیمات کشوری در۱۶ آبانماه سال ۱۳۱۶ هجری شمسی غلامعلی گزرسس نایب الحکومه ارسنجان و کربال با عنوان  بخشدار ارسنجان و کربال مکاتبات را امضا می کردند

موضوع سند : سربازگیری دهستان کمین قریه سعادت آباد

Anjoman Arsanjan 150108 05

در سالهای بعد غلامعلی گزرسس به دلایلی بخشداری را به زرقان منتقل میکند اسناد حاکی از آن است دلایل این امر عدم تمکین و مقاومت بزرگان ارسنجانیها از فرامین حکومتی مانند سربازگیری و مالیات بوده است .
از غلامعلی گزرسس میپرسند چرا حکومت را به زرقان منتقل کردید و ایشان به کنایه میگوید اگر قرار باشد بزرگان ارسنجان به ترتیب از پله ای بالا روند من نفر بیست و پنجم آن پله هستم .
بیان طنزی است که در آن زمان یکی از سادات ارسنجان از مامور مالیات خواسته بودند که در حیطه ملک او مالیات نگیرد و وقتی مامور مالیات از ایشان میپرسد که ملک ایشان تا کجاست آن فرد که صدای بلندی هم داشته میگوید تا آنجا که صدای من برسد املاک من است و مامور مالیات میگوید پس به این صورت با صدای رسای شما کل ارسنجان محدوده شماست و نباید از ارسنجان مالیات گرفت .

نامه وزارت داخله مبنی بر نواقص عملیات سربازگیری 

Anjoman Arsanjan 150108 06

علی ایحال هیئت وزیران درجلسه مورخ ۳/۱۲/۱۳۵۴ بنابه پیشنهاد شماره ۱۲۳۳۶/م مورخ ۲۵/۱۱/۱۳۵۴ وزارت کشور و باستناد تبصره ۲ ماده ۲ قانون تقسیمات کشوری مصوب آبان ماه ۱۳۱۶ مجددا بخش ارسنجان (مرکز ارسنجان‌) شامل دهستانهای ارسنجان‌، کمین سرپنیران را تصویب نمودند.
در ﺗﺎﺭﻳﺦ ۲۸/۱۲/۱۳۷۵ ﻫﻴﺄﺕ ﺩﻭﻟﺖ ﺗﺄﺳﻴﺲ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎﻥ ﺍﺭﺳﻨﺠﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺼﻮﻳﺐ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﺍﺭﻱ ﺍﻳﻦ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎﻥ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﻳﺦ ۲۷/۹/۱۳۷۶ ﺗﻮﺳﻂ ﺁﻗﺎﻱ ﺻﺤﺮﺍﺋﻴﺎﻥ ﺍﺳﺘﺎﻧﺪﺍﺭﻱ ﻭﻗﺖ ﻓﺎﺭﺱ ﺍﻓﺘﺘﺎﺡ ﺷﺪ.

منابع
سرگذشت تقسیمات کشوری دکتر حسن حبیبی
مرشدلو، ۱۳۸۸(نادر شاه)
دانشنامه ویکی پدیا
astroph.persiangig.com/arsanjan/arsanjan.htm

 

دیدگاه خود را درباره این نوشته با دیگران در میان بگذارید:

یا اگر در سایت عضو نیستید، می‌توانید به عنوان میهمان دیدگاه خود را بفرستید:

0
دیدگاه شما پس از تایید مدیر سایت نمایش داده خواهد شد.
  • مهمان - محمد جواد رضایی

    سلام آقای ابراهیمی
    متاسفانه منهم در این خصوص (قدیمی ترین نقشه ارسنجان ) مطالعه نداشتم ولی تا انجا که اطلاع دارم دو نمونه نقشه در قدیم وجود داشته یکی نقشه های سیاحان شرقی و غربی و دیگری نقشه هایی که به دستور شاهان و یا دربار کشورهای غربی تهیه می شده مانند نقشه های ضمیمه فارسنامه یا آثار العجم که به درخواست پادشاهان قجری تهیه شده است . و یانقشه های ﻛﺎﭘﻴﺘﺎﻥ ﭼﺎﺭﻟﺰ ﻛﺮﻳﺴﺘﻲ ﻋﻀﻮ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﻛﻤﭙﺎﻧﻲ ﻫﻨﺪ ﺷﺮﻗﻲ ﺩﺭ ﻫﻨﺪﻭﺳﺘﺎﻥ .که ارسنجان وجود داشته است . البته اگر قدیم شما از شیراز و زرقان خارج میشدید تا آباده شهر بزرگی نمیدیدید . چون شهریت مرودشت قدمت 70 ساله دارد . پس معقول است که ارسنجان نایب الحکومه بوده باشد .البته ارسنجان هم در مسیر راه شاهی نبوده و شاهد مدعا هم عدم وجود کاروانسرا در مسیر شهر است . مسیر ارسنجان یزد و کرمان (مسیر تنگ شکن ) هم معمولا نامن بوده است . دوستی دارم که در این مورد اطلاع دارد ومیپرسم.

  • خیلی ممنون آقای رضایی برای اطلاعاتتون. دیروز فرصت کردم و سری به کتابخانهٔ مرکز مطالعات آسیا و آفریقای دانشگاه زدم و کتابی پیدا کردم به نام General Maps of Persia 1477 - 1925 که اطلاعات حدود ۴۰۰ نقشهٔ قدیمی ایران در آن گردآوری شده و بسیاری از آن‌ها در آن چاپ شده است. نقشه‌هایی که چاپ شده بود را مرور کردم و قدیمی‌ترین نقشه‌ای که در آن نامی از ارسنجان برده شده است نقشه‌ای آلمانی از سال ۱۸۵۵ میلادی به اسم Neueste Spezialkarte von Persia از شخصی به نام Josef Graessl بود. اسم ارسنجان روی این نقشه به صورت Ursinjan نوشته شده است. نقشه بعدی که از ارسنجان نام برده بود نقشه‌ای انگلیسی از سال ۱۸۵۷ بود. چند نقشهٔ دیگه هم از اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بود.
    البته چون وقت زیادی نداشتم و تعداد نقشه‌ها زیاد بود دقت زیادی نداشتم و فقط بر روی منطقه‌ای که انتظار داشتم چیزی ببینم تمرکز کردم که با توجه به این که دقت نقشه‌های قدیمی پایین هست و اشتباه‌های زیادی دارند احتمال این که چیزی را جا انداخته باشم زیاد هست.
    یک کتاب دیگر هم از همین نویسنده هست به نام Special Maps of Persia که در کتاب‌خانهٔ دیگری نگهداری می‌شد. سعی می‌کنم ببینم چیزی آن‌جا پیدا می‌کنم یا نه.

  • سلام آقای رضایی
    خیلی ممنون برای نوشته‌های جالب و مستندتون. چندی پیش گذرم به فروشگاهی افتاد که بخشی برای نقشه‌های قدیمی داشت. چندین نقشه هم از خاورمیانه و ایران داشت که فکر می‌کنم از قرن ۱۵ میلادی به بعد به دست گردشگران و جغرافی‌دانان غربی و شرقی (بیشتر) ترسیم شده بودند. همهٔ آن‌ها را نگاه کردم ولی اثری از ارسنجان روی هیچ‌کدام نبود، ولی بعضی از آن‌ها تعدادی از روستاهای اطراف را نشان می‌دادند. خودم حدس می‌زنم شاید به این دلیل باشد که ارسنجان در راه کاروان‌ها قرار نداشته است، ولی خواستم نظر شما را هم بدونم و بپرسم آیا اطلاعی از قدیمی‌ترین نقشه‌ای که ارسنجان را نشان دهد دارید؟

  • به نام خدا
    به نام خدا
    جناب آقای رضایی عزیز؛ از شما برای ارائه و درج این مطالب مستند و زیبا سپاسگزارم.
    امید دارم که ما ارسنجانی‌ها مدیران خوب و کارآمد را شناسایی کرده، در پله یک قرارشان دهیم، تا خدمات شایسته ای را از آنان بگیریم.
    با آرزوی موفقیت برای همگان

  • سلام آقای دکتر ناظم السادات
    همانطور که فرمودید مردم شهر احساس چندانی برای پذیرش حکومت و نماینده حکومت به عنوان بزرگتر نداشته اند و شاید این یکی از صفات غالبی است که باعث شده در فرهنگ عامه از ارسنجانیها با عبارت «زیر بار نرو » یاد کنند . البته ویژگی مهم دیگری هم وجود دارد که بیداری مردم است . در صورت عدم مدیریت این ویژگی در عین فرصت بودن به تهدید تبدیل میشود . در شهرستانهای دیگر استان و یا کشور مدتها از افتتاح مثلا بیمارستان شهر میگذرد وتازه مردم متوجه تغیرات میشوند ولی در ارسنجان از قبل و حین وبعد از کار همه پیگیری میکنند . البته افراد با سیاست جهت این موضوع راه حل داشته اند . در گذشته با یک سیاست درست و یک حرکت زیبا (مثلا اهدا زمین ) باعث میشد که مردم از اصل موضوع گذشت میکردند و بیمارستان در پای تل عایشه افتتاح میشد .جایی که هنوز هم بعد از گذشت سالها در محدوده شهری نیست . و قدما از اقدام حاج ولی محمد سلطانی به نیکی یاد میکنند .
    مجموع این دو خصیصه باعث میشود که کار جهت نماینده دولتی سخت شود . در گذشته هم این مشکل وجود داشته است . اگر فرصتی ایجاد شود در خصوص آن مصادیقی می آورم .
    البته نکته جالب این است که این بیداری در هنگامی که منافع شهر در میان است تبدیل به یک همگرایی میشود . یا به عبارتی اتحاد و اتفاق شهر و در مسایل شهری تبدیل به همگرایی محل و طایفه میشود . ....

  • با سلام به جناب رضایی عزیز. جای بسیار خرسندی دارد که آقای رضایی به اسناد جالبی دسترسی دارند که این اسناد می تواند گوشه ای از زوایای تاریک تاریخ را روشن سازد. یکی از این ویژگی ها احساس شخصیت بزرگان ارسنجانی در برابر نمایندگان حکومتی بوده است که در همین چند سند مکتوب نیز به روشنی دیده می شود. شغل ها و عناوینی که برای کسانی بزرگ می آید و برایش سر و جان می دهند، برای بسیاری از بزرگان ارسنجان کوچک جلوه می کند. بسیاری بر این باور بوده اند که دارندگان منصب، شعور و شخصیتی بالاتر از آنان ندارند و مناصب بیش از آنکه معرف شخصیت و توانایی های فردی باشد معلول دریوزگی پست و مقام است. بنابراین احساس چندانی برای پذیرش این افراد به عنوان بزرگتر نداشته اند. بحث در خوب یا بد بودن این باور نیست. هر کسی نقد خود را داراست. این احساس را بارها به عنوان ویژگی در ارسنجان دیده ام.