A+ A A-

تبسم بهار

نویسنده:  چاپ پست الکترونیکی
باغ های ارسنجان
باغ های ارسنجان غلام حسین زارع

بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار

خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار

 

سخن سرایان پارسی زبان، گاهی با نگاه به زیبایی های طبیعت، تراوشات و اندوخته های ذهنی را که سرشار از شادابی و طراوت است، در قالبی موزون به هم می آمیزند که با فراز و نشیب های روزگار نه تنها غباری بر آن نمی نشیند؛ بل با قامت بلند، قیامت به پا می کنند. 

 

 

 

کسائی مروزی در آفرینش آثار بدیع، گویا میان گلستان و طبیعت نشسته و دامن، دامن گل می چیند و از نسیم صبحگاهی لذّت برده و به زیبایی می سراید:

امد نسیم سنبل، با مشک و با قرنفل        آورد نــامـه گــل، بــاد صبا به صهبا

بوی مشک و سنبل و قرنفل همه جا را گرفت و باد صبا با وزش خود نامه ای از طرف گل سرخ برای شراب آورد و آن را خوشبو ساخت ( خوشبویی شراب از نسیمی است که از جانب گل سرخ می وزد.) 
فرّخی سیستانی ذوق و هنرمندی خویش را در وصف بهار ، به گونه ای دیگر نشان می دهد.

چون پرند نیلگون بر روی پوشد مرغزار         پرنیان هفت رنگ اندر سر آرد کوهسار

هنگامی که گل ها و گیاهان می رویند، در کوهسار نیز گل های رنگارنگ نیز شکوفا می شوند.
رودکی پدر شعر فارسی که آوازه اش تا کرانه های دور فرا رفته است، در وصف بهار، بهارگونه می سراید:

آمــد بهار خرّم با رنـگ و بوی طیب         بــا صد هزار نزهت و آرایش عجیب

بهار با همه زیبایی و بوی خوش با هزاران پاکی و زیبایی فرا رسید. 
شاعر خوش قریحه و طبیعت دوست، منوچهری دامغانی با رایحه ی گل های صحرایی همراه می شود. او بر فرش زمرّدین تکیه زده و گهگاهی در کوهساران و صحراها به گردش درآمده و با چشمان تیزبین و ذهن وقاد، همه جا را به خوبی نگریسته تا بتواند ؛ برترین توصیف گر طبیعت باشد. اوست که فصل بهار را، با تمام زیبایی ها، همراه با آوازخوانی پرندگان، زمزمه ی دلربای جویباران، هیاهوی آبشاران، تلاطم امواج، غرّش ابرها، جهیدن صاعقه و جاری شدن سیل به تصویر می کشاند.

ز صحرا، سیل ها برخاست هر سو         دراز آهنگ و پیچــان و زمیــن کن
بجستی هــر زمان زان میغ برقی         کــه کــردی گیتی تــاریک روشن
خــروشی بــرکشیدی تُند، تُندَر        کــه موی مردمان کردی چو سوزن
فــرو بــارید بــارانی ز گــردون         چنان چون برگ گل بارد به گلشن

شادی و دست افشانی در اشعار انس گرفته ی با طبیعت دامغانی موج می زند. پرندگان با بر هم زدن بال های رنگین و نغمه سرایی، پرده های موسیقی را به اجرا در می آورند.

بوستان، گویی بتخانه ی فرخار۱ شده است         مرغکان چون شمن۲ و گلبنکان چون وثنا۳
کبک ناقوس زن و شار۴ سنتور زن است         فــاخته۵ نای۶ زن و بَط۷ شده طنبور۸ زنا
پــرده ی راست زنــد نارو۹ بر شــاخ چنار         پــرده ی بــاده۱۰ زنــد قمری بـر نارونا

شاید واژگان ابیات بالا بر دیده ی جوانان خوش ذوق و خرد اندیش امروزی خوش نیاید، اما نمی توان از این توصیفات پراحساس بی تفاوت گذشت؛ زیرا با اندکی درنگ به دل انگیزی ابیات توان پی برد. دکتر دبیر سیاقی درباره منوچهری چنین می نگارد : 
«خصوصیت دیگر استاد، شادمانی است که از طبع وی خرد می چکد و چون لب به سخن می گشاید، آدمی را بر بال خیال می نشاند و به عالمی می برد که هرگز حسرت و اندوه بدان جا گذاری نکرده است. خاطر وی همه وقت بهاری است دلکش و پر از شکوفه ی شاداب و طرب.»۱۱
سعدی در قصیده ی ۴۳ بیتی ، با تغزلی دلنشین به وصف بهار، ایّام جوانی و شادی های زندگانی می پردازد.

بــامدادی کــه تفاوت نکند لیل و نهار         خوش بــود دامن صحرا و تماشای بهـار
صوفی از صومعه گو خیمه بزن در گلزار        که نه وقت است که در خانه نشینی بیکار
بلبلان وقت گــل آمد که بنالد از شوق        نــه کم از بلبل مستی، تو بنال ای هشیار
آفرینش همه تنبیه خـداونــد دل است        دل نــدارد کــه نــدارد بـه خداوند اقرار
این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود       هــر کــه فکرت نکند، نقش بود بر دیوار
کوه و دریا و درختـان همه در تسبیحند        نــه همه مستمعی فهم کنــد این اسرار۱۲
خبرت هست که مرغان سحر می گویند        آخر ای خفته ســر از خواب جهالت بردار

بسیاری از شاعران دیگر لب به سخن گشوده اند و با وصف باغ و راغ صفحه کاغذ را آذین بسته اند. اکنون از اطناب دست کشیده، سری به صندوقچه ی گرانبهای دکتر مهدی حمیدی شیرازی « اشک معشوق»       می زنیم؛ این استاد صریح اللهجه، در شعر (زمزمه بهار) بدون به کار بردن واژه های سنگین از واژگانی زیبا و دلنشین استفاده می کند که هر خواننده ای با نگاه اول مجذوب سروده هایش می شود.

بــه دلم از جنبش فــروردیـن        هــوس آن طرفــه نگار آمد
بـزن ای مطرب، بزن ای مطرب        کــه زمستان رفت و بهار آمد
همه جــا زیبا، همه جـا رنگین       همه جا گلبن، همه جا نسرین
همه جــا از جنبش فــروردین        چمن پــژمــرده بــه بـار آمد
سر و صورت شسته گل از باران       چو عروسان، خفته به گلزاران
بــه چمن زاران، به سمن زاران         بــه سحر آوای هــزار آمــد
همه جــا زیــور، همه جا دلبر       همه جا شیرین، همه جا شکّر
همه جــا مینا، همه جــا اخگر        کــه چمن آمــد، که نگار آمد
چمــن و دشت و سَمَنان زیبـا         گل یــاس و نسترنــان زیبـا
بتکــان زیبـا، سخنــان زیبــا        گــل نــوبشکفته عــذار آمد
ز گلان رویــی، ز هــوا بویــی        ز بتان مویی، ز چمن جویـی
همــه جــا آوای پــرستویــی        ز یمین آمــد، ز یسار آمد۱۳
.................

پایان بخش این مقال، بهاریه ایی از خوشنویس نامی حاج ملا محمد شفیع اشرف الکتاب ارسنجانی متخلّص به « آثار» آورده می شود که متاسفانه همه آن نیست.

شــد موسم گــل زمان صحرا      دل می کشدم سوی تماشا
با مطرب و چنگ و نای و بربط        با ساقی و ساتگین مینا
بـــرخیز و بخـوان نـوای کابل        بنشین و بنوش جام صهبا
گــل خنده زنــد ز شاخ گلبن        مل قهقهه از گلوی مینا
بــر هــر ســر شـاخ عندلیبی        زآوای و صفیر نغمه آرا
حوری صفتــان به باغ و گلشن        غلمان بچگان به سیر صحرا
مرغــــوله زلــف حلقــه دام         مکحوله چشم، تُرک یغما
هــر شــاخ درخت از شکوفه        چونان فلکی است انجم آرا
بر سبزه تر نشسته شبنم         چندان که بر آسمان ثریا

در ادامه عکس هایی از باغ های ارسنجان با عکاسی غلام حسین زارع و پس از آن توضیحات متن بالا آمده است 

 

توضیحات:

۱- کنایه از آراستگی و زیبایی

۲- بت پرست

۳- بت

۴- نام پرنده ای کوچک، سیاه رنگ خوش آوازی است

۵- کو کو، صلصل

۶- نی

۷- مرغابی

۸- امروز به کمانچه معروف است

۹- پرنده ای خوش آواز مانند بلبل

۱۰- یکی از نواهای موسیقی ایران

۱۱- گزیده اشعار منوچهری دامغانی به کوشش دکتر سید محمد دبیر سیاقی، ص ۱۳

۱۲- اشاره دارد به آیه شریفه : و اِن مِن شیءٍ اِلّا یُسبِّحُ بِِحَمده ولکِن لا تفقَهونَ تسبیحَهم (سوره الاسراء آیه ۴۳) هیچ چیزی نیست، مگر آنکه، به ستایش او، او را تسبیح گوید، لکن شما تسبیح گفتن آنها را در نمی یابید.

۱۳- این اشعار ، در آواز ابوعطا از متعلقات دستگاه شور، توسط استاد امین الله رشیدی خوانده می شود

 

دیدگاه خود را درباره این نوشته با دیگران در میان بگذارید:

یا اگر در سایت عضو نیستید، می‌توانید به عنوان میهمان دیدگاه خود را بفرستید:

0
دیدگاه شما پس از تایید مدیر سایت نمایش داده خواهد شد.

افرادی که در این گفتگو هستند

  • با درود وتبریک نوروز جهان شمول به اقای اسکندری و همشهریان عزیز .مقاله فرهنگی و تاریخی شما پر از شور زیبائی زایش رویش گل ونغمه بود و موجب مسر ت گردید نوروز زینت بخش فرهنک ایرانی و گرامی داشت ان توسط بزرگان این مرز و بوم به تاسی از پیامبر زیست محیطی اش و گرامی داشت اب واتش خاک و هوا می باشد و بستر اباد گری و سازندگی را بارور نموده است نوروز چنان ریشه در فرهنگ ایرانشهر دارد حتی در موئین ترین مویرگهای قشر خاکستری اجنبیهای وطنی هم نفوذ کرده است در طول تاریخ برای ریشه کن کردن سنتهای ایرانی که ضامن یکپارچگی ایران عزیز می باشد تلاشهای زیادی شده است که با مقاومت راد مردانایرانشهر مواجه گردیده است تو همچو باد بهاری گره گشا می باش