رئیس مرکز تحقیقات جوی و اقیانوسی دانشگاه شیراز: خشکیدگی دریاچهها موجب افزایش دمای هوا در شیراز شده است
نویسنده: سید محمد جعفر ناظم السادات- منتشرشده در مقالهها
- خواندن 5221 بازدید
دکتر محمد جعفر ناظمالسادات، استاد اقلیمشناسی و رئیس مرکز تحقیقات جوی و اقیانوسی دانشگاه شیراز در گفتوگویی تأثیر خشک شدن دریاچههای استان فارس را روی اقلیم منطقه به تصویر میکشد. آنچه در ذیل میآید حاصل گفتوگوی «ایران» با این استاد دانشگاه است.
آیا تداوم خشکیدگی دریاچههای بزرگ استان تأثیری روی اقلیم منطقه و شهرها داشته است؟
برای اینکه بتوانم از اهمیت اکوسیستمهای آبی و تأثیر آن روی اقلیم بگویم بهتر است از تأثیر شگرف خلیج فارس و دریای عمان در جنوب کشور روی اقلیم مناطق جنوبی کشورمان ابتدا بگویم. این دو دریا نه فقط روی مناطق جنوبی بلکه بخشهای شرقی و غربی کشور ما نیز تأثیرات شگرفی دارد. یعنی بسیاری از بخارات آبی که شاید حتی از مناطق دور دست تأمین شده باشد به وسیله سیستم گرمایشی ایجاد شده ناشی از تبخیر خلیج فارس آخرین پمپاژ ابرها را به داخل کشور انجام میدهد. بنابراین در مرحله اول باید برای حفظ و نگهداری این دو دریا در جنوب ایران تلاش کردکه متأسفانه محیط زیست دریای عمان و خلیج فارس چند سالی است که تحت مخاطره قرار گرفته و اخیراً نیز با بحث آب شیرین کنها بیش از پیش این موضوع نگرانکننده شده است. باید توجه داشته باشیم که اگر این آب شیرین کردنها با مطالعه کافی از جنبههای اقلیمی همراه نباشد در آینده نزدیک با بحران جدیدی در سیستم بارش و اقلیمی کشور مواجه میشویم چون ورود این حجم عظیم آب شور به دریای نیمه بستهای مثل خلیج فارس در دراز مدت آثار ناگواری روی فرایند تبخیر در خلیج فارس خواهد داشت.
پس آّبهای سطحی یک سیستم پمپاژ را برای ابرها به داخل کشور و حرکت ابرها فراهم میکنند.
بله، خلیج فارس نیز در سطح بسیار گستردهتر و دریاچههای درونی در سطح کوچکتر و در مقیاس محلی روی الگوی بارش، دما و تلطیف هوا تأثیر دارند. درست است که دریاچهها در ظاهر آب را تبخیر میکنند و در این فرایند، آب تبخیر شده به مقدار بیشتری آب جدید را به درون سیستم بر میگرداند و اینگونه نیست که عوام تصور میکنند آب از بستر دریاچه تبخیر شده و هدر رفته است. یعنی اگر بختگان 1000 واحد آب را تبخیر کند این میزان تبخیر باعث بارور شدن بیشتر ابرها و برگشت باران به حوضههای مجاور در مقیاسی بیش از این 1000 واحد خواهد شد. حالا وقتی دریاچه خشک میشود قدرت بارش زایی ابرها کاهش پیدا میکند و بنابراین میزان برگشت آب دچار کاهش میشود. پس دریاچهها و تالابها جایی برای از دست رفتن آب نیستند بلکه محلی برای تولید بیشتر آب و بارش باران در سرچشمه رودخانههای حوضه است.
پس با این حساب سدسازان باید بگویند که با ایجاد مخزن سد به این فرایند کمک کردهاند چون آب را از دریاچههای اصلی به پشت دریاچه سدها بردهاند.
خیر اینگونه نیست. چرا که عمق سدها بسیار زیاد است و میزان تبخیری که از آنها انجام میشود قابل مقایسه با میزان تبخیر از سطح دریاچههای کشور که معمولاً عمق بسیار کمی دارند نیست. همه آبی که در یک دریاچه وسیع مثل بختگان با گستره 140 هزار هکتار میتواند پخش باشد اکنون در پشت دریچه سدها انباشته شده که وسعتشان به مراتب کمتر از وسعت دریاچههای استان است. نکته دوم اینکه برای تمام سدسازیهایی که در کشور صورت میگیرد مجریان طرحها باید برنامه مدیریت محیط زیست داشته باشند و حقابه محیط زیستی تالابها را هم لحاظ کنند که معمولاً یا چنین پیشبینی اصلاً انجام نمیشود یا اگر هم پیشبینی شده در عمل به اجرا در نیامده و حقابه تالاب داده نشده است. اما در استان فارس مشکل تالابهای استان تنها به سدسازی خلاصه نمیشود. برداشتهای کشاورزان از منابع آب سطحی در بالادست سدها و حفر چاهها موجب شده امروز تمامی تالابهای استان خشک شوند به طوری که در بالادست سد درودزن اراضی زیادی که پیش از این مرتع بوده زیر کشت برنج رفته است. وضعیت در بالادست این سد به گونهای است که حتی آب به سختی وارد سد میشود چرا که میزان برداشتها در بالادست سد بشدت افزایش یافته است.
حالا این خشکیدگی دریاچهها چه تأثیری روی دمای محیط داشته است؟
متأسفانه مطالعات ما نشان میدهد به دلیل از بین رفتن بیشتر دریاچهها و تالابهای استان فارس در سالهای اخیر، امروز دمای متوسط شهرهای استان فارس و شیراز نیز در حال افزایش است و به طوری که دمای شهر شیراز به طور متوسط در هر دهه یک درجه سانتیگراد بالا رفته در حالی که این میزان چندین برابر نرم جهانی است و میبایست در بدترین شرایط در هر 100 سال بین 3-2 درجه دما بالا میرفت حال آنکه ما چنین افزایش دمای منطقهای را برای سه دهه در استان فارس داریم.
عامل افزایش دما، گرمایش جهانی هم هست. این را هم در محاسبات خود لحاظ کردید؟
اساساً عامل افزایش دما دو عامل است. یکی عامل خارجی و دیگری عامل داخلی. عامل خارجی همان افزایش گازهای گلخانهای در جو زمین است که در مقیاس جهانی در حال افزایش است و بخش عمدهای از گرمای جهان در سالهای اخیر ناشی از همین فرآیند تغییر اقلیم جهانی بوده است. اما عوامل داخلی دیگری هم در داخل سرزمینها وجود دارد که میتواند میزان دمای هوا را در مقیاس منطقهای و محلی بالا ببرد که یکی از اینها همین از بین رفتن منابع آب سطحی و دریاچهها و تالاب هاست. توجه داشته باشید که انرژی خورشیدی که قبلاً صرف تبخیر آب دریاچهها میشد میتوانست توسط بخارات آب جذب شده و مانع از افزایش دمای محیط شود چرا که هر گرم بخار آب قادر است حدود 600 کالری انرژی خورشیدی را در درون خود نگه دارد در حالی که در مورد آب مایع، هر لیتر آب مایع میتواند چنین حجمی از گرما را در خود ذخیره کند. حالا وقتی دیگر دریاچهای وجود ندارد تا تبخیر سطحی از آن صورت گیرد و آب حوضه صرف کشاورزی میشود در نتیجه تمامی انرژی خورشید که به زمین میتابد در جو زمین باقی میماند و باعث افزایش دمای جو زمین میشود و به همین دلیل است که امروز با از بین رفتن دریاچه مهارلو در شیراز شاهد افزایش دمای هوا و با از بین رفتن سایر دریاچههای استان شاهد گرم شدن بیشتر شهرهای استان بودهایم. از سویی هر چقدر دمای هوا بیشتر میشود چون میزان بارش هم کمتر شده، میزان تبخیر آب خاک بیشتر شده و فشار مضاعفی به رویشگاههای طبیعی همچون جنگلها و مراتع وارد میشود چون رطوبت خاک هم از دست میرود و بحران بیآبی بیشتر روی آنها تأثیرگذار خواهد شد.
برای مقابله با افزایش دما حالا باید چه کار کرد؟
باید هر چه سریعتر جریان ورودی آب رودخانهها برای بازگشت حیات به دریاچههای استان مهیا شود. اما این نکته را متذکر شوم متأسفانه حتی اگر هم این اقدام صورت گیرد وضعیت منابع آب زیرزمینی به حد بحرانی رسیده به طوری که در بسیاری از دشتهای استان فارس یا دیگر آبی وجود ندارد یا اگر هم آبی هست بسرعت در حال شور شدن است. من به جد میگویم که بزرگترین مشکل ما در سالهای آتی تأمین آب کشاورزی نخواهد بود بلکه تأمین آب شرب مردم است چرا که آبی که امروز توسط بسیاری از کشاورزان از طریق چاهها برداشت میشود از چاههای همان حوضههای زیر زمینی است که سازمان آب منطقهای در حال پمپاژ آن برای مصارف آب شرب در برخی مناطق است و وقتی حجم برداشت آبهای زیرزمینی زیاد میشود و سطح آب افت میکند آب شور از لایههای پایینتر زمین بالا آمده یا آب شور از بیرون حوضه شروع به پیشروی به داخل حوضه اصلی میکند و همین اندک آب باقیمانده را هم یا شور میکند یا تلخ و بیکیفیت. علت پیشروی آب شور هم به دلیل بالا بودن جرم مخصوص آب شور نسبت به آب شیرین است. به طوری که به ازای هر مترمکعب آب شیرینی که از منابع زیرزمینی برداشت میشود میتواند 5 تا 6 مترمکعب آب شور وارد حوضه شود و امروز نمونه این بحران را در استان فارس و در حوضه آبریز دریاچه ارومیه به وفور میبینیم بنابراین لازم و ضروری است که دولت با جدیت مقابله با چاههای غیرمجاز و حتی بستن موقت برخی چاههای مجاز را در دستور کار قرار دهد و به بهانه تولیدات کشاورزی کشور را در آینده نزدیک در شرایطی قرار ندهد که مجبور باشیم چندین برابر درآمد حاصل از این محصولات هزینه کنیم تا خسارات ناشی از شور شدن آبهای زیر زمینی را جبران کنیم.