A+ A A-

لبخند زندگی

نویسنده:  چاپ پست الکترونیکی

زندگی کی، کجا و چگونه بروی ما لبخند خواهد زد و روی خوشش را نشان خواهد داد؟

لبخند زندگی

زندگی کی، کجا و چگونه بروی ما لبخند خواهد زد و روی خوشش را نشان خواهد داد؟
اکنون یا فردا و فرداهای دیگر؟
در انتظار چه نشسته ایم؟
تغییر ذات زندگی یا تغییر خویش؟
ذات زندگی را شاید نتوان تغییر داد لیکن نگاه خود را چرا
به گذشته بنگرید گام به گام جلو و جلوتر آمده اید و موانعی را پشت سر گذاشته اید.
همچنان احساس می کنیم راه بلندی فراروی خویش داریم.
باید تا انتها رفت.
زمین را اگر نمی توان از پرنیان و حریر فرش کرد کفشی ایمن برای خویش می باید تدارک دید.
فراوان دیده اید و می بینید مردمی که در پی تغییر جهانند و کوچکترین تغییری در خود را برنمی تابند.
مصلح بودن رواست ولی اصلاح اگر از درون  سرچشمه گرفت جهان آباد خواهد شد.
فرق نمی کند کجای این مسیر قرار داری.
مهم این است که با امید و توکل تلاشت را نموده باشی.
تزلزل و تردید و نومیدی و احساس واماندگی موجب خسران می گردد.
شعف و شادی در گرو تحرک و صبوری است.
و ما  لبخند زندگی را به چشم خویش فراوان دیده ایم و باز هم خواهیم دید.
از نومیدی و جفای روزگار نخواهیم گفت
از بی مهری ها زبان شکوه نخواهیم گشود.
و از بدعهدی روزگار….
پنجه در پنجه اهریمن پلید سیاهی و تباهی افکنده ایم و به روشنی می اندیشیم.
بارقه های امید را دروجود خویش زنده می بینیم و زندگی می کنیم.

 

*****

من از جزر طوفان به ساحل نشستم
و مد پشيماني ام را نفهميدي اي دوست

پر از خاك و بادم، پر از آب و آتش
تمام پريشاني ام را نفهميدي اي دوست

غمم در گلو بود و بغضم نفهميد
ولي چشم باراني ام را نفهميدي اي دوست

دلم قايقي كاغذي، سينه ام پر تلاطم
و درياي طوفاني ام را نفهميدي اي دوست

بيا تا قفس، آينه، آب و دانه
كه آواز زنداني ام را نفهميدي اي دوست

بيا اي شب سينه ات بي ستاره
كه تقدير پيشاني ام را نفهميدي اي دوست

شبي شمع و پروانه ام را به گِل مي سپارند
و قبر چراغاني ام را توميفهمي اي دوست

دیدگاه خود را درباره این نوشته با دیگران در میان بگذارید:

یا اگر در سایت عضو نیستید، می‌توانید به عنوان میهمان دیدگاه خود را بفرستید:

0
دیدگاه شما پس از تایید مدیر سایت نمایش داده خواهد شد.
  • دیدگاهی وجود ندارد