A+ A A-

قدردانی از مظلوم ترین تلاشگران

نویسنده:  چاپ پست الکترونیکی

اغراق نیست اگر بگویم هیچ کس به اندازه من شما را نمی شناخت. رویاهای کودکی من با آرم زیبای "بنز" و تابلوی شبرنگی زمینه قرمز " فایرستون" آغاز شده است. بزرگترین تحول دوران بچگی ما راننده جماعت زادگان، آن هم در شهری که روح و جان و خون و گوشت و پوست و استخوانش به کامیون و راننده کامیون وابسته بود، ورود "مایلر" به ناوگان حمل و نقل محسوب می شد.

 اسطوره های نقل محافل و مجالس شهر و خانه های ما، اولین رانندگان قدیمی و پیش کسوتی به شمار می آمدند، که در ابتدای سالهای ورود کامیون به جاده های کشور اقدام به گرفتن گواهینامه رانندگی پایه دوهمگانی و بعد هم پایه یک کرده بودند.

هیاهوی شادمانه کودکانه فرزندان  پس از بازگشت پدر از یک سفر طولانی و چشمهای به در دوخته شده امید و  انتظار مادران و همسران ، و یا بهت و اشک و غم تنهایی پس از  شنیدن یک خبر تلخ حاکی از دست دادن عزیزان، در یک سانحه نابهنگام رانندگی، مهم ترین و   به یاد ماندنی ترین رویدادهای زندگی خانواده های  رانندگان را تشکیل می داد.

هر گاه که کار و بار شما رونق داشت و سکه بود، بیشتر، پول هنگفت جمع آوری شده از صنف شما بود که مدرسه ها و مساجد و حسینه ها را می ساخت و یا کوچه ها و خیابانهای خاکی شهر را آسفالت می کرد ، به خانه ها و مغازه ها رونق می بخشید و  دانشگاه و فرمانداری با خود به ارمغان می آورد و یک تنه همه توسعه شهری را به دوش می کشید، همچنان که هنوز هم .

Anjoman Arsanjan 170215 02

نامتان، آوازه به توانایی و سختی و کوشش و خطر دارد و ننگتان به درماندگی و سستی.
 من هم نظاره گر چشمهای قرمز و سوخته از دود گازوییل و بی تاب  خسته از بی خوابی های شبانه و راههای دراز سفرتان بوده ام و هم شاهد صبر و استقامتتان در مبارزه با گرمای بندرهای جنوبی و کویرهای شوره گز و طبس، و هم چابکی و  پایمردی تان در سرمای سخت و کشنده زمستان های سرد در کشاکش گردنه های بلند به ویژه وقتی که زنجیر چرخ می بستید.

من هم از شیرینی دور همی هایتان در سالن اعلام بار پایانه ها و حضور یک دستتان در جشنهای میهنی و خانوادگی لذت برده ام و هم در سوگ اشک از دست دادن دوستان همکارتان از این همه عمق دوستی و مهربانی و معرفت به شگفت آمده ام.

  هم از گز و پولکی راه آورد سفرتان از اصفهان خاطره دارم و هم از نگرانی ها و درد دل و نومیدی و امیدتان در شاهپور جدید اصفهان آگاه بوده ام.

هم لذت هم سفره شدن با شما از کباب دهشیر و اکبر جوجه گلوگاه را برده ام و هم نمک خانه های همیشه  در باز و سخاوتمندتان را چشیده ام.

به عمرم این همه توانایی، سادگی و  بی آلایشی، صبوری و تحمل، پایمردی و خطر پذیری و بزرگ دلی و مهربانی را در هیچ کس دیگری ندیده ام.

 دستان قوی و زمخت تان برای من از هر دست دیگری بوسیدنی تر و لباسهای سیاه و چرب آغشته از روغن و دود شما، برایم از هر کت و شلوار برند و مارک دار گران قیمتی که به تن هر شخص عزیز دیگر از هر صنف محترم دیگری ارزش و زیبایی می بخشد، اززشمندتر است. همچون همیشه در نزدتان به زانوی ادب و در برابرتان، ایستاده دست به سینه ادای احترام می کنم . دوستتان دارم و در یاد من می مانید.

محمد حسن نصیری
بهمن ماه ۹۵

دیدگاه خود را درباره این نوشته با دیگران در میان بگذارید:

یا اگر در سایت عضو نیستید، می‌توانید به عنوان میهمان دیدگاه خود را بفرستید:

0
دیدگاه شما پس از تایید مدیر سایت نمایش داده خواهد شد.

افرادی که در این گفتگو هستند

  • مهمان - نعمتی

    درود برآقای نصیری