A+ A A-

به سوی میمند


به سوی میمند۱

در عصر پانزدهم شهریورماه یک هزارو سیصدو شصت و شش با دوستان فرهنگی، آقایان مرتضی حسن شاهی و مرتضی اسکندری دبیران ادبیات و اکبر اسکندری دبیر ریاضی باروبند سفر را بسته، و در خورجین گذاشتیم. هر خورجین را روی یک موتور سیکلت "یاماها صد" جا دادیم و سپس روی زین موتور سیکلت ها را با دو تخته پتو که برای خوابیدن نیاز داشتیم پوشاندیم تا هم زیر پایمان نرم باشد و هم از ساییدگی کشاله های ران جلوگیری شود.

دنبالهٔ نوشته...

دیدار یار در ارسنجان

کارآمدترین دستگاهی که تاکنون بشر به لحاظ تکنولوژی اختراع کرده کتاب است.
                                                            نورث روپ فرای، نظریه پرداز و منتقد ادبی کانادایی

دنبالهٔ نوشته...

جشنواره انار ارسنجان آبان ماه ۱۳۹۴

ارسنجان در بهترین جای عرض جغرافیایی نیم کره شمالی قرار دارد. به همین لحاظ دوره سرما و گرما در این شهرستان کوتاه و از هوای خوب و فرح بخشی برخوردار است. وجود کوه های مرتفع با انواع درختان به ویژه بنه، گهگم، بادام کوهی (بخورک) و بیش از صدها نوع گیاه دارویی اقلیم خوبی را ایجاد کرده است. وجود جنگل های بناب، تنگ شکن و خلیل بیگ بر زیبایی منطقه افزوده است. باغ های انار قدیمی در شمال شهر، صدها سال است که در اقتصاد و درآمد مردم تاثیر بسزایی داشته. وجود درختان گردو و بادام در میانه ی درختان انار خودنمایی می کنند. گردوهای تنومند با قامت افراشته گویای قدمت انارها نیز هست. در میانه ی یکی از باغ های ارسنجان گردویی وجود دارد که طبق نظر کارشناسان بیش از ششصد سال از عمرش می گذرد، اما دریغا که به علّت خشکسالی های متوالی و فروکش کردن آب دریاچه بختگان و نبود آب کافی از رطوبت هوا کاسته شده و سرشاخه های این یادگاران گذشته، در حال خشکیدن است و بدین جهت هر روز ناله ی ارّه های برقی در کوچه باغ ها به گوش رهگذران می رسد. غیر از باغ های قدیم در چند جای دیگر ارسنجان، در دهه های ۴۰ و ۵۰ غرس درخت انار رواج یافت. در روستای رحمت آباد ۳۰ هکتار، در نعمت آباد نزدیک به ۱۰۰ هکتار، در شمال زمین های عایشه حدود ۳۰ هکتار، همچنین در جمال آباد و سه دره چندین هکتار به زیر کشت انار رفت. امّا به علّت عدم توجه و منابع آب زیرزمینی در اواخر دهه ی ۵۰ و اوایل دهه ی ۶۰ وسعت باغ های انار چند برابر شده است که متاسفانه در سال ۹۴ بسیاری از باغ های بالا دست باغ های قدیم یا به کلی از آب افتاد یا ۳۰ روز یک بار آبیاری شد.

دنبالهٔ نوشته...

دوشنبه های ادبیات: به مناسبت سالگرد درگذشت استاد دکتر مهدی حمیدی شیرازی

دکتر مهدی حمیدی شیرازی استاد برجسته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران در سال ۱۲۹۳ خورشیدی در شیراز جنت طراز بر این ورطه ی هولناک زندگی گریست و چشم به جهان گشود. پدرش سید محمد حسن ثقه الاعلام از رجال شیراز بود که به نمایندگی از طرف مردم شیراز، در دوره اول به مجلس راه یافت. مادرش خانم سکینه آغازی، دختر حاج محمد حسین خان ارسنجانی است. دایی هایش میرزا محمود خان ملقب به «آغاز» و میرزا مصطفی خان ندیم باشی ملقب به «انجام» بودند که در سرودن شعر دستی داشتند و در چنین خانواده ای دکتر حمیدی زاده شده است.

دنبالهٔ نوشته...

ارسنجان در سفرنامه

هر سفرنامه ای را که ورق می زنیم، نام و نشانی از شهرهای استان، حتی روستاهایی که هنوز اصالت قدیمی را حفظ نموده اند آمده است. اما شگفت آور است که چرا ارسنجان جایگاهی در سفرنامه ها نیافته است؟ اگر بخواهیم بگوییم از راه های اصلی کشور دور افتاده است نمی تواند صحیح باشد، زیرا آبادی هایی معرفی می شوند که آنها نیز از شاه راه ها فاصله داشتند. اولین جایی که به کلمه ارسنجان برخورد می کنیم، مطلع قصیده ای است در ستایش سرهنگ محمد بن فرج نوآبادی در دیوان سنایی غزنوی و آن بیت زیرین است:

خجسته باد بهاری، بهار ارسنجان            بر آن ظریف سخی و  جواد و راد و جوان

دنبالهٔ نوشته...

آشتی با طبیعت

ابرهای سیاهی آسمان جنگل و کوهستان را پوشانده بود. باران، خرد خردک، درختان جنگل و بوته های خاک گرفته را شست و شو می داد. پرندگان در زیر بوته ها و سوراخ درختان بنه سر فروبرده بودند. پرنده ای تیز چنگال و تیزبین بر بالای صخره ای فرود آمده و گویا همه جا را سیطره ی خود می دانست. موش های صحرایی، دوان دوان در تکاپو بودند.

دنبالهٔ نوشته...

بر بلندای دماوند (متن و گزارش تصویری)


«کوه از بالا نشینی رتبه ای پیدا نکرد

جادّه از افتادگی از کوه بالا می رود»

سال ها در اندیشه بودم و انتظار می کشیدم تا بر فراز جایگاهی قرار گیرم که آرش کمانگیر، ترکش را بر کمر بست و کمان را بر بازو انداخت تا بر بلندای آن بایستد و از جان شیرین و تن نیرومند خویشتن دست بکشد تا مرز ایران و توران و آنچه شأن و منزلت ایرانی است تعیین شود.

«آری، آری، جان خود در تیر کرد آرش

کار صدها، صدهزاران تیغه ی شمشیر کرد آرش»

دنبالهٔ نوشته...

سخنی کوتاه در سوگ دانشوری از ارسنجان

درحالی که آفتاب نیمه ی مرداد بر سینه ی تفتیده ی زمین می تابید، آهسته، آهسته، دانه های اشک بر رخسار می نشست. گروهی از جامعه ی علمی، فرهنگی ارسنجان و جمعیّتی در خور تحسین در کناری به انتظار مسافری ایستاده اند.

دنبالهٔ نوشته...

دوشنبه های ادبیات: خلاصه ای از رمان نور محمد و سرنوشت

نورمحمد پهلوانی از اهالی قلعه حسین آباد است، که مادرش دختری به نام گلچهره از قلاتخوار را برایش خواستگاری و نشانه می کند. در زمانی که نورمحمد و مادرش در حال تدارک مراسم عقد هستند، دار و دسته عبداله خان به علی آباد حمله می کنند و با مبارزان درگیر می شوند، در این درگیری یکی از یاغیان دار و دسته عبداله خان کشته می شود. چون چابکی و نیرومندی نورمحمد در منطقه زبانزد بود، گناه کشته شدن یاغی به گردن او می افتد و این آغاز آوارگی نور محمد می شود.

دنبالهٔ نوشته...
عضو این خبرخوان RSS شوید