A+ A A-

پوتین عروس

با بچّه‌ها جلو قلعه مشغول توپ بازی بودیم. دخترها هم روی سکوی داخل دالان عروسک بازی می‌کردند، ناگهان اصغرآقا نوه‌ی ننه عبدالله را دیدیم که نفس نفس زنان از سرپیچ به طرف ما می‌دوید. لحظه‌ای بازی متوقّف شد، اصغرآقا با عجله دستی برای همه تکان داد و دوان دوان وارد قلعه شد و از پلّه‌ی داخل دالان به پشت بام رفت.

دنبالهٔ نوشته...
  • منتشرشده در عمومی

تصاویری از راهپیمایی و تظاهرات مردم ارسنجان و توابع در سال ۵۷

۱۲ بهمن ۱۳۵۷ به بندر عباس رفتم، آنجا آرام بود. ۱۵ بهمن در زاهدان بودم. میان اهل تسنن و تشیع زد و خورد نسبتاً شدیدی بود. ترسیدم عکس بگیرم. گفتند ۸ نفر کشته شده است. روزهای بیستم تا بیست و سوم بهمن ماه در تهران بودم. در بین راه زاهدان تا تهران فیلم روی دوربین را تمام کردم. در تهران مغازه ها بسته بود و نتوانستم فیلم تهیه کنم تا از صحنه های عجیب عکس بگیرم. بنده با چند تن از رانندگان ارسنجانی در گاراژ شاهین در نزدیکی میدان شوش بودیم. حتی مغازه های نانوایی تعطیل شده بود و گرسنگی به ما فشار می آورد. تا اینکه یکی از ارسنجانی ها به در چند خانه رفت و چند قرص نان تهیه کرد. اما ساعت ۴ عصر روز ۲۲ بهمن که پیروزی قطعی و سرود «ایران ایران ایران، رگبار مسلسل ها» با صدای دلنشین رضا رویگری از رادیو پخش شد. مغازه ها را باز و مردم با پخش شیرینی در تهران از یکدیگر پذیرایی می کردند و ما نیز آن بی نصیب نماندیم.
عکس هایی در پاییز و زمستان ۱۳۵۷ از تظاهرات مردم ارسنجان در آستانه ی پیروزی انقلاب اسلامی گرفته ام که ۶ قطعه عکس زیر مربوط به تظاهرات آذرماه و روز عاشورای ۱۳۵۷ در ارسنجان است و به دید مخاطبان سپرده می شود.
اکبر اسکندری
۱۲ بهمن ماه ۱۳۹۳

دنبالهٔ نوشته...

روزشمار انقلاب در ارسنجان و توابع

«در دو ماه گذشته ارسنجان هر روز شاهد تظاهراتی بود که در بسیاری از روزها تعداد شرکت کنندگان آن بیش از ۳۰ هزار تن میرسید در جریان این تظاهرات مردم اسامی چند خیابان مدرسه و میدان را تغییر دادند و نام رهبران مذهبی و سیاسی خود را بر آنها نهادند نیروهای انتظامی ارسنجانی را ترک کرده اند و شهر از طریق خودیاری مردم اداره میشود و رهبری اداره کنندگان متعهد را روحانیون طراز اول و روشنفکران برعهده دارند و دوشنبه این هفته دستجات عزای ملی تظاهراتی در ارسنجان سعادت آباد علی آباد کمین برگزار شد. » این مطلب در روزنامه کیهان مورخه ۱۳۵۷/۱۰/۲۵ درج شده بود.در ادامه انعکاس قسمتی از اخبار انقلاب اسلامی در ارسنجان و توابع در کتب و نشریات و روزنامه ها درج گردیده است:

دنبالهٔ نوشته...

ما و پیله ها

با مجتبی تابستان ۵۴ در اردوی عمران ملی در اقلید دوست شدم. رژیم شاه از تابستان ۵۲ یا ۵۳ چیزی را راه انداخته بود به نام اردوی عمران ملی تا از وقت فراغت تابستانه دانشجویان استفاده شود برای سازندگی روستاها. ظاهراً برای این برنامه میلیونها دلار از صندوق توسعه ی سازمان ملل کمک گرفته بود و بایستی آمار و ارقامی را ارائه میداد. هر اردوگاه ، که در مرکز شهرستانها تشکیل میشد ، یک سرپرست داشت که عموما اساتید دانشگاه بودند و اغلب وابسته ی به رژیم. آن تابستان بنده هم همراه با یکی از دوستان مذهبی ام از دانشکده ی علوم اجتماعی دانشگاه تهران ثبت نام کرده بودیم در گروه آموزشی برای اقلید و صد البتّه که هدفمند.در این اردو که قرار بود ۲/۵  تا ۳ ماه باشد، سه هفته بیشتر دوام نیاورد و تعطیلش کردند چون شوری مذهبی در مدارس راه انداخته بودیم. مسجد کوچکی کنار دبیرستانی بود که در آن سکونت داشتیم. صبح و مغرب و عشا در آن مسجد نماز جماعت راه انداخته بودیم و چه جماعت باشکوهی. امام جماعتشان هم بنده بودم و خدا آن نمازها را به کرم خودش قبول کند. از هفتاد و چند نفر دانشجویان اعزامی از مناطق مختلف ( یادم هست که دانشجوی مشهدی داشتیم، آذربایجانی داشتیم و... و مجتبی هم اصفهانی بود )  کمتر از ده نفرشان ایده های چپی(کمونیستی و ضد دینی) داشتند و به نماز نمی آمدند. بقیه اگر روزهای اول هم کاهل نماز بودند با دیدن جمع بانشاط به ما پیوستند. دو سه روزی که گذشت همسایه ها هم با بلند شدن صدای اذان می آمدند برای نماز جماعت.

دنبالهٔ نوشته...

به مناسبت آغاز دهه پرشکوه فجر

دهه فجر و سالروز پیروزی انقلاب اسلامی مبارک باد 

سال تحصیلی 57_56 و 58_57 دو سال پرالتهاب و خاص در تاریخ ایران بشمار می رود دانشجوی رشته مهندسی در پایتخت بودن خود به خود شخصیتی متفاوت به ما داده بود و در کنار درس و پیگیری امور آموزشی هر هفته (به اتفاق دانشجویان سایر دانشگاه ها) راهی یکی از قله های کوه های تهران می شدیم و سرود مبارزه می خواندیم و در ارسنجان و شیراز دوستان و آشنایان از ما می پرسیدند در تهران چه خبر است و ما هم با شور و شعف از مبارزه و مبارزان سخن می گفتیم.

مردم در جای جای ایران همچون سیلی بنیان کن به حرکت درآمده بودند و فضا از کنترل مبارزان کهنه کار عضو جبهه ملی ، نهضت آزادی ، سازمان مجاهدین خلق و جریانات چپ خارج و روحانیت با رهبری و هدایت بی نظیر امام میدان دار می شد و تاکید ایشان بر سرنگونی و براندازی رژیم پهلوی همه را متحد نموده بود و متملقین و مگسان دور شیرینی رژیم به فکر فرار از مهلکه بودند.

دنبالهٔ نوشته...
عضو این خبرخوان RSS شوید