A+ A A-

گدایی قانونی

حاج ناصر یک اسکناس صد تومانی به من داد و گفت "پسرجان بپر اون طرف خیابون از مغازه ی حاج رجبعلی صراف این اسکناس رو خرد کن بیا!" نمی دانم چرا حاج ناصر و دیگر بازاری ها رجبعلی را با "جیم ساکن "تلفظ می کردند که باعث شده هنوز هم به همین شکل تلفظ کنم . اسکناس را محکم در مشتم نگه داشتم و از حجره زدم بیرون .با احتیاط کامل وارد پیاده رو و خیابان شدم ، این درحالی بود که عابران پیاده را به چشم جیب بر ، موتور سیکلت سواران را به چشم کیف قاپ و خودروهای چند سرنشین را سارق مسلح می دیدم که همگی قصد داشتند اسکناس را از من بدزدند.

دنبالهٔ نوشته...
عضو این خبرخوان RSS شوید