A+ A A-
محمد فروردین

محمد فروردین

گردشگری و نقش آن در توسعه ارسنجان ، موانع و راهکارها (پنجمین جلسه مجازی)

درود به همه هموندان ارجمند انجمن
' بد نیست گفتگویی داشته باشیم در باره '' گردشگری  و نقش آن در توسعه ارسنجان' موانع و راهکارها''
 اگر با این تیتر که گویای برخی مسایل در باب ''توریسم یا گردشگری'' است ' موافقتی باشد'ذکر چند نکته خالی از فایده نیست
اول این نکته که گردشگر ممکن است به منظور یا اهدافی اقدام به سفر کند
۱- زیارتی' مثلا سفر مشهد و کربلا و حج
۲- خرید و تجارت مثل سفر به مناطق آزاد تجاری و محبوبترین و معروفترینش برای اهالی فارس سفر به گناوه
۳- دیدن آثار تاریخی مثل سفر به پاسارگاد و تخت جمشید و .....
۴-  ونیز طبیعت گردی و جستجوی آرامش در دل زیبایی های اقلیمهای متنوع و پناه بردن به سادگی و سکوت محیط های دور از شلوغی های تمدن به منظور تمدد اعصاب و تجدید قوای روحی و روانی

در ساغر تو چیست

دوست داشتم چند سطری بنویسم در معرفی آثار دانشمند درگذشته شادروان استاد دکتر باستانی پاریزی، به این منظور که کمی از دین خود را به آن فقید ادا کرده و نیز دوستانی را که کمتر فرصت کتاب خواندن دارند برای پیدا کردن یک کتاب خوب یاری کرده باشم تا نخواهند اندک وقت خود را برای یافتن یک خواندنی مناسب تلف کنند و یک راست بروند بر سر اصل مطلب . اما دین من نسبت به استاد باستانی پاریزی و دین همه ما نسبت به نویسندگان مورد علاقه مان این است که اگر آثار مناسب ذوق خود را نمیافتیم چه بسا که با وادی مطالعه و کتاب خوانی به کلی بیگانه میشدیم و حالا که شراب شوق خواندن هوش از سرمان برده، حق این است که جرعه ای نیز بر خاک یاد آن نویسندگان بیفشانیم و به نشانه سپاس و قدر دانی، آثار آن ارجمندان را به دیگران معرفی کنیم .

تنت با آب گمبان آشنا کن

امروز دوّم ماه مبارک است، من هم که از آداب این ایّام شریف – که می‌تواند باالقوه فرصت خوبی برای تمرین آدمیّت باشد و خویشتن‌داری در برابر آرزوهای اژدهای نفس و پرهیز از آزردن آدم‌ها و آفریده‌های خدای حکیم - فقط نخوردن و نیاشامیدن را بلدم – به قول ارسنجانی‌های نازنین، از شیوه‌کشی فقط فوکوو (fookow) زدن را یاد گرفته‌ام - از گرمای هوا و کووار (koowar)، گل و گل عرق می‌ریزم و هوس آب خنک و آب‌تنی در گمبان کردم و یادم آمد که آقای اسماعیل ابراهیمی گیشنی، (عمدا و عالما و عامدا این واژه گیشنی را می‌نویسم تا هم این جناب ابراهیمی با خیلی از اسماعیل‌های دیگر اشتباه نشود و هم این واژهٔ زیبا شاید در نوشتار جا بیفتد و تکرار شود) استاندار گمبان گله‌مند بود که برای ما هم چیزی بنویس.

یکی کوه کندن ز بن

وقتی به گذشته ارسنجان و آن‌چه که در این جغرافیای کوچک رخ داده می‌نگری، زمانی که پای صحبت بزرگ‌ترها و ریش‌سفیدها می‌نشینی تا برایت از وقایع روزهای دور و دیر این سرزمین بگویند و لحظاتی که شیوخ قوم، خاطراتشان را مرور می‌کنند و تو را به مهمانی لحظه‌هایی می‌برند که دیگر نیست و آن‌چه که هست فقط خاطره است و ذهنیات.

مشعله صبحگاه - پیشنهاد برگزاری گردهمایی آتی در ارسنجان پیرامون مسئله آب

تجربه موفق برگزاری جلسات و نشست‌های انجمن دانش‌آموختگان ارسنجان در تهران و شیراز، علاوه بر شادی و سرور و وجدی که در مذاق جانم ریخت، علی‌رغم این‌که در هیچ‌کدام از گردهمایی‌ها سعادت حضور نداشتم، اما یک سمپاتی روحی قوی با دست‌اندرکاران و شرکت‌کنندگان سبب می‌شود که به وجد بیایم و احساس خوشحالی کنم، بله، علاوه بر شادی‌های روحانی، این دلیری و شهامت را هم به آدم می‌دهد تا پیشنهاد دهد، نوبتی هم که باشد، دیگر نوبت ارسنجان است.

به کجا چنین شتابان...؟!

بالاخره زمستان رفت، با همه سرمایش و همه مناظر بدیعش، زمستانی که اتفاقا امسال تا سوز منفی سیزده درجه آن را نیز بعد از سالها تجربه کردیم. زمستان ارسنجان، عملا در روزهای آخر بهمن ماه دست و پای خودش را جمع می‌کند و جای خود را به بهار می‌دهد. وقتی در بوته‌زارها و مراتع اطراف دریاچه نرگس و تنگ شکن، تنگرزها شکوفه می‌کنند، فرقی نمی‌کند که بیستم بهمن باشد، اول اسفند یا اول فروردین، تقویم نجومی را ما آدم‌ها درست کرده‌ایم که خود را گم نکنیم. یعنی در لا‌به‌لای روزها و ایام رونده و آینده، یادمان باشد که کجای زمانیم و چه‌کاره‌ایم.

عضو این خبرخوان RSS شوید