حافظ در چند زاویه
اگرچه حافظ شعرهایش را با زبان ساده و جذاب سروده است، امّا ناگفته پیداست که غزلهایش پر از رمز و راز است که هر فکر سادهای از کنه و کشف گوهر آن ناتوان است. این نکته دلیل برآن نیست که انسانهای اندیشمند در حقیقت آن عمیق نشوند، چه بسیار بزرگانی که برای تفسیر و گشودن اسرارش کوشیدهاند امّا هر انسانی وسعت دید و فکرش اندازهای دارد و یا به جهتی است که گاه کلید فکرش توان باز کردن هر دری را ندارد. میبینیم که در بعضی از شعرها که مانند اتاقهای تو در تو میباشند، در بازکردن درهای متعدّد ناتوان بودهاند، بیشتر از نمای بیرونی ساختمان شرح گنگ و نارسا و یا سطحی به دست آورده و یا بیان کردهاند. نمیخواهم نقد بر شرح شارحان ارجمند گذشته و یا حال زده باشم، چه در چنین مقامی هم نیستم، امّا از آنجا که خداوند جوهر و یا هنر اندیشیدن را به من داده است کشف نشدههایی را در کلمات و زیر و بمها و یا اشارهها دیدهام. وظیفهای بر دوش خود احساس میکنم در این مقاله نظر و یا برداشتهای خود را به عنوان شاگردی از مکتب پر فروغ حافظ در صورت یک مقاله تفسیر کنم امید است قبول اهل ادب افتد.