A+ A A-
اکبر اسکندری

اکبر اسکندری

بشاگرد سرزمين كپرنشينان

در ۲۴ بهمن ۱۳۸۸ با همسرم نسرين و دخترم مريم به بشاگرد سفر كرديم.مسلما عده اي زياد نام بشاگرد را شنيده اند اما كساني كه به آن منطقه كوهستاني سفر كرده اند اندك مي باشند. رشته كوه هاي بشاگرد در استان هاي هرمزگان، كرمان، سيستان و بلوچستان واقع شده است. بزرگ ترين و نزديكترين شهرستان به بشاگرد ميناب است وشهرهاي ديگر نزديك به آن قلعه گنج، منوجان و بندر جاسك هستند. 

تصاویری از راهپیمایی و تظاهرات مردم ارسنجان و توابع در سال ۵۷

۱۲ بهمن ۱۳۵۷ به بندر عباس رفتم، آنجا آرام بود. ۱۵ بهمن در زاهدان بودم. میان اهل تسنن و تشیع زد و خورد نسبتاً شدیدی بود. ترسیدم عکس بگیرم. گفتند ۸ نفر کشته شده است. روزهای بیستم تا بیست و سوم بهمن ماه در تهران بودم. در بین راه زاهدان تا تهران فیلم روی دوربین را تمام کردم. در تهران مغازه ها بسته بود و نتوانستم فیلم تهیه کنم تا از صحنه های عجیب عکس بگیرم. بنده با چند تن از رانندگان ارسنجانی در گاراژ شاهین در نزدیکی میدان شوش بودیم. حتی مغازه های نانوایی تعطیل شده بود و گرسنگی به ما فشار می آورد. تا اینکه یکی از ارسنجانی ها به در چند خانه رفت و چند قرص نان تهیه کرد. اما ساعت ۴ عصر روز ۲۲ بهمن که پیروزی قطعی و سرود «ایران ایران ایران، رگبار مسلسل ها» با صدای دلنشین رضا رویگری از رادیو پخش شد. مغازه ها را باز و مردم با پخش شیرینی در تهران از یکدیگر پذیرایی می کردند و ما نیز آن بی نصیب نماندیم.
عکس هایی در پاییز و زمستان ۱۳۵۷ از تظاهرات مردم ارسنجان در آستانه ی پیروزی انقلاب اسلامی گرفته ام که ۶ قطعه عکس زیر مربوط به تظاهرات آذرماه و روز عاشورای ۱۳۵۷ در ارسنجان است و به دید مخاطبان سپرده می شود.
اکبر اسکندری
۱۲ بهمن ماه ۱۳۹۳

نامت خیس از ستاره تا خاک، یادنامه ی مرحوم دکتر محمد حسین اسکندری

غروب غم انگیز بیست و نهم دیماه سال ۱۳۷۰ روز عروج حکیم فرزانه دکتر محمد حسین اسکندری و یکم بهمن ماه روز تشییع جنازه آن مرحوم با حضور گسترده مردم ارسنجان ، دانشجویان و اساتید دانشگاهها بود. بدین منظور و با توجه به سالروز واقعه عنوان شده از جناب آقای اکبر اسکندری تقاضا کردیم تا با قلم شیوای خود و شناختی که از استاد  فرزانه دکتر محمد حسین اسکندری دارند ، مطلبی را در این زمینه نوشته و آن را با شما به اشتراک بگذارند.
در زیر مطلب ارسالی ایشان و عکسهای مربوط به زنده یاد استاد محمد حسین اسکندری تقدیم شما می گردد:
انجمن دانش آموختگان ارسنجان

نعلین ملا احمد ارسنجانی

وجود هر اثر هنری مربوط به دوره‌های مختلف تاریخی، بیانگر شرایط فرهنگی، اجتماعی، نظامی، سیاسی و اندیشه‌ای آن دوره‌هاست. پوشاک هر دوره نیز رابطه‌ای جدانشدنی با فرهنگ همان دوره دارد و از این‌روست که هر سلسله یا دوره‌ای مناسب با وضعیت اجتماعی آن دوره پوشاک مخصوص خود را داشته است. امروزه نیز وقتی که در موزه‌ها آثار گذشتگان را می‌نگریم و یا دربارهٔ نحوهٔ زندگی آن‌ها، اعم از ظاهری و معنوی، می‌خوانیم به اعماق آن دوران فرو می‌رویم و یا خاطره‌ای از گذشته را به ذهن می‌آوریم.

جلودر، کهن دروازهٔ ارسنجان

جلودر دهکده­ٔ دیرپای ارسنجان است که در دامنهٔ شمالی کوه رحمت و در مسیر ارسنجان به شهر استخر و تخت جمشید قرار دارد. فاصله­‌اش تا شهر ارسنجان ۲۸ کیلومتر است و از قدیم الایام پذیرای قافله­‌ها و رهگذران بوده است. امروزه محیط آرام و روحانی امامزاده سلطان سیّد علی باراندازی برای زیارت‌کنندگان و گردشگران آنجاست. کوه رحمت که جلودر را در دامنهٔ خود جای داده است، پوشیده از درختان بنه و گهگم و گیاهان خوشبو و دیگر بوته­‌هاست که پرندگان خوش الحان در شاخه­‌های انبوه درختان لانه ساخته و به نغمه سرایی می‌پردازند.

ورزشکاران ارسنجانی در دههٔ ۱۳۳۰

آن گاه که سخن از ورزش و پهلوانی به میان می آید، بی تردید، کلمات مردانگی، فتوت، شجاعت، غیرت، صمیمیت و شهامت در اذهان نقش می بندد و نام والاترین شخصیت که همانا مولای متقیان علی بن ابی طالب است راهنمای ورزش دوستان و پهلوان به ویژه گود نشینان زورخانه می شود. سپس نام پوریای ولی که انسان خود ساخته و شناخته شده در جای جای ایران است و نامش ورد زبان هاست و قصه هایی شیرین درباره آن نیکو خصال و پاک فطرت از زبان مردم بیان می شود که همه ی ویژگی های بر شمرده را دارست وی سیرتی زیبا از خویشتن خلق نموده و به قول سعدی: 

« صورت زیبای ظاهر هیچ نیست        ای برادر سیرت زیبا بیار » 

برگ هایی در آغوش تاریخ


تاکنون دهها بار به پابوسی خاک مشک بیز وعنبر سای شهید مشرق این زمین کهن بوم، سرافراز شرف یاب شده ام .اوست که بارگاهش شبانگاهان غرق در پرتو افشانی است و تا صبح گاهان که خورشید عالم افروز زیباییش را به رخ جهان هستی می کشاند، مشتاقان پروانه وش ،بر گرد شمع وجود آن دردانه ی بی همتا، مجذوبانه ،در گردش هستند ودست حاجت معنوی با تصٌرع وزاری به سویش افراشته تا از این طریق به ره توشه ای دست یابند. اوٌلین سفرم به مشهد ۲۲ اردیبهشت ۱۳۵۶ بود که مدت ۶ماه آنجا ماندم وعکس هایی از مناطق آن سامان در آن زمان به ویژه ،خواجه ربیع ، در دست دارم .فضای خواجه ربیع که در روز سه شنبه ۱۵/۷/۹۲ دیدم با فضای سال ۵۶ تغییر کرده است .آن سال درختان صنوبر در دو طرف خیابان ورودی سر به آسمان ساییده بودند ،اما امروز خبری از درختان نیست . آرامگاه خواجه ربیع را شاه عباس به شیوه زیبایی مرمٌت نموده است . نقٌاشی های سقف گنبد در خور تحسین وتماشایی است. گرداگرد درون گنبد را علی رضای عباسی با پنجه های زر افشان خویش ،صدای صریر کلک سحر آفرین را برای همیشه در گوش علاقه مندان به هنر خوش نویسی، طنین انداز کرده است .آن گونه که هر بیننده حربا صفت دوچشم تحیٌر می گشاید و از دیدن خطوط نگارین ،نگار گر نقش دل خویش می شود.

از اوان تا ساواشی

صبح سه شنبه یازدهم مردادماه هشتاد و نه از قزوین رهسپار دره ی رودبار الموت شدیم. هرچه پیش می رفتیم؛ سرسبزی باغها و دامنه های البرز مرکزی شادابی و زیبایی خود را به رخ می کشید. رودخانه شاهرود خروشان و کف آلود با زمزمه ی آهنگین در میان سپیدارها می گذشت. لحظه ای کنار رودخانه در زیر سایه سار با طراوت درختان در آن محیط آرام و دور از هیاهو نشستن آرامشی دست می داد که گویا در نهانخانه عشرت به سر می بری.

محرم

در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
چهارده قرن از ماجرای خونین سرزمین نینوا می گذرد. اما چه ماجرایی؟ ماجرایی که هر روز بر عظمتش افزوده می شود که در هیچ برهه ای از زمان گرد و غبار فراموشی بر آن نمی نشیند بلکه غبار روب دل آزرده دلان و خستگان و تاریخ نگاران است. «هرچه گوئی آخری دارد به غیر از حرف عشق». تاکنون هزاران نفر از پویندگان راه حق و حقیقت تراوشات ذهنی خود را چه در قالب شعر و نوحه و چه در نوشتن نثرهایی شیوا و دلنشین بر صفحاتی از کاغذ آورده اند و نام خویشتن را در تاریخ جهان تشیع ماندگار ساخته اند.

قلعه اکبر آباد

علی اکبر خان ملقب به معزالملک در حدود سال ۱۲۹۰ شمسی حاکم ارسنجان بود. در آن زمان لشنی ها اذیت می کردند و گاو های رعایا را می بردند. مالکان همام الدین مقداری زمین به حاکم می دهند تا قلعه ای بسازد و عده ای در آنجا سکنی گزینند تا یغما گران دیگر نتوانند دسبرد بزنند. قلعه ای ساخته شده و نامش را اکبر آباد گذشته شد. بتدریج حدود ۸۰ هکتار از زمین های همام الدین وابسته به قلعه شد. سپس قناتی از قبرستان ارسنجان تا اکبر آباد حفر وزمین ها را با آب قنات آبیاری کردند. مشهد علی نقی میرکی از طایفه میش مست کد خدایی قلعه را به عهده گرفت و ۱۰ خانوار در آنجا زندگی می کردند. این قنات تا اوایل ۱۳۶۰ جاری بود. در پایین دست ارسنجان پاکنه ای۱ حفر کرده بودند تا رهگذران و کشاورزان زمین های اطراف بتوانند از آب قنات استفاده کنند.۲ این قلعه  اکنون در ۳ کیلو متری ارسنجان واقع است و فاقد سکنه می باشد .

عضو این خبرخوان RSS شوید