نخستین آلبوم عکسهای قدیمی ارسنجان
نویسنده: مدیر سایت چاپ پست الکترونیکی- منتشرشده در نگارخانه
- خواندن 4646 بازدید
- اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم
«... به هر حال ماجرای این عکسها از این قرار است که درست یادم نیست کی ولی با توجه به تاریخ فایلها باید بهار سال ۸۱ باشد که با یکی از دوستان (آقای علیرضا رضایینیا) تصمیم گرفتیم یک CD چندرسانهای درباره ارسنجان درست کنیم که متاسفانه چون مطلب و عکس کافی پیدا نکردیم هیچ وقت تمام نشد. وقتی برای تهیه عکس و مطلب به شهرداری رفتیم یادم نیست با راهنمایی چه کسی این عکسها را در انبار شهرداری (کنار چاه آب) پیدا کردیم که به شکل بدی در یک بشکه نگهداری میشد و تنها توانستیم آنها را برای یک یا دو روز امانت بگیریم و با استفاده از اسکنر کتابخانه عمومی اسکن کنیم و دوباره آنها را به شهرداری برگردانیم. پیشنهاد قاب گرفتن و نگهداری درست آنها هم پذیرفته نشد. نمیدانم بعد از آن چه بلایی سر عکسها آمد، امیدوارم جای بهتری نگهداری شده باشند.»
موارد مرتبط
- گزارش تصویری طرح پاک داشت طبیعت (پاکسازی جنگل بناب ارسنجان شهریور ماه ۱۳۹۶)
- شاعران ناشناخته ارسنجان - بخش سوم
- شاعران ناشناخته ارسنجان - بخش دوم
- ابزار آلات کشاورزی تا سال ۱۳۵۰ - مرحوم استاد حاج شکراله رحیمی (نجار) ارسنجانی + دانلود
- انتصاب یکی از دانش آموختگان ارسنجان به عنوان معاون فرهنگی-دانشجویی دانشگاه آزاد با حکم دکتر ولایتی
دیدگاههای شما (5)
-
عكسهاي جالبي است . عكس منبع آب را كه ديدم خاطره جالبي برايم تداعي شد. فكر كنم اوايل دهه پنجاه بود. اولين تلويزيون را پدرم خريده بود و به ارسنجان آورده بود. در آن زمان مردم هنوز تلويزيون نداشتند .(بيشتر به علت اعتقادات مذهبي در آن زمان كه عده اي تلويزيون را حرام مي دانستند) . اين تلويزيون با مارك شاوب لورنس بود و در داخل جعبه اي كه درب آن بسته مي شد قرار داشت . آن زمان ارسنجان هنوز گيرنده تلويزيون نداشت و به همين علت برنامه اي نمي ديديم . گروهي از مردم كه شنيده بودند تلويزيون به ارسنجان آمده به منزلمان مي آمدند تا برنامه تماشا كنند و من هم كه كودك بودم از تماشاي برفكهاي سفيد و سياه لذت مي بردم و براي خودم در آن محيط برفكي كارتون مي ديدم. هر روز پدرم با گروهي از دوستانشان جمع مي شدند و تلويزيون به آن بزرگي را مي بردند بالاي منبع آب ارسنجان ؛ آنجا آن را روشن كرده و تست مي كردند و برمي گشتند و مي گفتند قرار است درست شود . و پدر بزرگم كه با لحجه تقريبا اصفهاني خود مي گفت باباجان ، جليل آقا ديوانه شده است ! بابا ؛ اين همه آدم عاقل هر روز اين جعبه با اين سنگيني را بالاي منبع آب مي برند؟!! تقريبا چند ماهي كار پدرم و دوستان اين شده بود كه تلويزيون را بالا و پايين كنند و بگويند اون بالا كمي صدا ي تلويزيون شنيده مي شود ! تا نهايتا تصوير به ارسنجان هم رسيد.
0 پسندیدم -
سلام بیشتر تحقیق شود در مورد تلویزیون. البته چیز خیلی مهمی نیست.
0 پسندیدم -
باسلام
عکس های بسیار خاطره انگیزی بود
ما دهه شصتی ها که آن زمان ها رو یاد نداریم یا اینکه حداقل خیلی بچه بودیم
ولی با دیدن عکس ها برامون اوضاع اون زمان تجلی میشه
ممنون
موفق و سربلند باشید
یا علی0 پسندیدم -
مهمان - آگاه
با سلام
اي كاش جناب دكتر إبراهيمي عزيز فرموده بودند كه يكى از همشهريان به اصطلاح فرهنگ دوستمان در آن سال با مطلع شدن از خوش فكري اين دو جوان رفت و تعداد زيادي از عكسهاي قديمي ارسنجان را از آقاي حاج عزيز إبراهيمي گرفت و به نفع مجموعه شخصي خود ضبط نمود و تاكنون استفاده ديگري نيز از آنها نشد. اين را براي انتشار ننوشتم فقط جهت اطلاع بود.0 پسندیدم -
با سلام
در صورتی که هرگونه اطلاعاتی در رابطه با عکسهای قدیمی منتشر شده اعم از زمان - مکان- موقعیت و افراد حاضر در عکسها دارید با ذکر شماره عکس در بخش نظرات اعلام نمایید
سپاس1 پسندیدم
دیدگاه خود را درباره این نوشته با دیگران در میان بگذارید:
یا اگر در سایت عضو نیستید، میتوانید به عنوان میهمان دیدگاه خود را بفرستید: